من دو سه هفته پیش کلی مشکل با شوهرم و خونوادش پیدا کردم و قهر و دعوا داشتیم و مادرم در جریانش بود، بعد یه مشکل کاری برام پیش اومد جوری که کارم رو از دست دادم بازم مامانم در جریانش بود، بعد یه مشکل جسمی برام پیش اومد اونم در جریان بود، در طی این مدت یکبار زنگ نزد احوال من رو بپرسه، بگه حالت چطوره با شوهرت خوبی؟ حال جسمیت خوبه؟ مشکل کاریت به کجا رسید؟ هیچی، هیچی، امروز پیام داده برام سی میلیون پول بریز موعد قسط فلان چیزه جهت یاداوری، در حالی که میدونه من کارم رو از دست دادم و ... .
بعد این وسط شوهرم هی میگفت جواب نمونه برداریت رو زنگ بزن به مامانت بگو نگران نشه😊 با اینکه رابطش با مامانم بده.
من دو سال تمام بیهوده یه مسیر طولانی رو برای درمان حضوری پسرم میرفتم که بی نتیجه بود.😔 الان 19 جلسه گفتاردرمانی آنلاین داشتیم و خودم تمرین میگیرم و کار میکنم. خدارو شکر امیرعلی پیشرفت زیادی داشته 😘
اگه نگران رشد فرزندتون هستین خانه رشد عالیه. صد تا درمانگر تخصصی داره و برای هر مشکلی اقای خلیلی بهترین درمانگر رو براتون معرفی میکنن من از طریق این لینک مشاوره رایگان گرفتم، امیدوارم به درد شما هم بخوره
عزیزم ناراحت نشو ازم ولی اخه اون چه تراپیای هست که تو میری ولی هنوز تو این چیزهای ابتدایی گیر کردی؟ هنوز نتونستی خودتو از عذاب وجدانها و احساس مسئولیتهای بیخودی در قبال مادرت راحت کنی. به حرف احدی هم گوش نمیدی.
منم میریزم. با اینکه الان در حال حاضر سی میلیون برام پول زیادیه چون نمیدونم کی قراره برگردم سرکار
ببخشید ولی چرا میریزی؟
شما خودتون میدونید احتمالا سرکار برنگردید و فعلا کار نکنید و طبیعتا نمیتونید دیگه به مادرتون کمکی کنید و ایشون باید اینو متوجه بشن که بعدا اذیتتون نکنن
من اگه بودم با اینکه خییلی دوسش دارم ولی خودم اولویت دارم وقتی مادرم بهم اهمیت نده خودمم به خودم اهمیت ندم؟
آخه چه عذاب وجدانی؟ببخشید پس چرا نسبت به خودت یا همسرت این حس نداری؟شما مسئولیتی درمورد مادرتون ندار ...
نمیدونم
همش به خودممیگم شوهرتو نگاه. خونوادش چه کارها که براش نکرده. چقدر حمایتش کرده و میکنه از هر نظر ولی یک صدم حس تعهدی که من به خونوادم دارم اون به خونوادش نداره