2777
2789

من دو سال تمام بیهوده یه مسیر طولانی رو برای درمان حضوری پسرم می‌رفتم که بی نتیجه بود.😔 الان  19 جلسه گفتاردرمانی آنلاین داشتیم و خودم تمرین میگیرم و کار میکنم. خدارو شکر امیرعلی پیشرفت زیادی داشته 😘

اگه نگران رشد فرزندتون هستین خانه رشد  عالیه. صد تا درمانگر تخصصی داره و برای هر مشکلی اقای خلیلی بهترین درمانگر رو براتون معرفی میکنن من از طریق این لینک مشاوره رایگان گرفتم، امیدوارم به درد شما هم بخوره

من تو اپن دوران خاطرات سمی زیاد داشتم...

یکیش اینکه عاشق ابن بودم پریود بشم ،برا همین نوار میزاشتم رو لباس زیرم،اونجا رو با تیغ میبریدم خون که رو نوار می‌دیدیم غش میکردم از ذوق  

يک‌ روز كه تصورش را نمیكنی،جايی كه در خواب هم نديده‌ای،لحظه‌ای كه به هيچ چيز فكر نمیکنی،و تازه رها شده ای از بند آرزو،از جانب پروردگار دريافت خواهی كرد ،چيزی فراتر از آنچه در طلبش بودی...

اینو یادم میاد دوست دارم فرو برم تو زمین...

با داییم میرفتم تو باغ ،الکی دستم‌رو میذاشتم رو دلم میگفتم تو برو من میام ،ک چییییی مثلا پریودم شدم   عقده پریود داشتم

يک‌ روز كه تصورش را نمیكنی،جايی كه در خواب هم نديده‌ای،لحظه‌ای كه به هيچ چيز فكر نمیکنی،و تازه رها شده ای از بند آرزو،از جانب پروردگار دريافت خواهی كرد ،چيزی فراتر از آنچه در طلبش بودی...

15 سالم بود تو اوج دوران جاهلیتم بودم رمانای ابکی و میخوندم جو میگرفتم اخرشم کار داد دستم یه روز رفتم به کراشم که پسر فامیل بود اعتراف کردم گفتم عاشقت شدم اگه خانواده ها قبول نکردن خودم جلوشون وایمیسم اسم بچه هامونو هم بزاریم پارمیس و آرتمیس 

حالا قیافه ی من با دو کیلو پشم رو صورتم روسری هم سفتتتتت گره زدم لپام زده بیرون قیافه ی اونم موها تیخ تیغی یه لایه نازک سبز سیبیل پشت لبش

خدایااااا خودت ظهور کن

مجتبی قطعش کن🧑‍🦽🤸‍♂️🔦

یا عاشق سوتین بستن بودم ،میرفتم سوتین های خواهرمو می‌بستم توش پنبه میذاشتم ،جلو اینه نگاهدمیکردم کیییف میکردم  

يک‌ روز كه تصورش را نمیكنی،جايی كه در خواب هم نديده‌ای،لحظه‌ای كه به هيچ چيز فكر نمیکنی،و تازه رها شده ای از بند آرزو،از جانب پروردگار دريافت خواهی كرد ،چيزی فراتر از آنچه در طلبش بودی...
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز