ببین من اینجوری بودم که من نمیرم اونم ببینه من نمیرم میفهمه نمیخوام رفت و امد کنم نمیاد
اما هی اومد هی بیشترش کرد
دوستم گفت مثل خودش باش پاشو برو خونش ببینه زندگی خرج داره اخه مال من دستور غذایی میداد مثلا ب میوه هام ایراد میگرفت ریزن خال دارن اینجورن این بپز مثلا چرا فلان ادویه نداری و....
خلاصه من ب پیشنهاد دوستم رفتم خونش ی هفته موندم
باز اومد. هنوز نرسیده بود باز من رفتم بازم یک هفته موندم بعد من از این اخلاقا ندارم بخدا اما منم مثل خودش رفتار کردم ما از این لوبیا نمیخوریم وای میری خرید ببین رب مارک فلان داره
اینجوری کردم گوش شیطون کر یه شش. هفت ماهی هست نیامده
این تجربه من بود حالا توهم امتحان کن شاید واسه تو هم جواب بده