بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.
دیابت دارم گفتم یه نون پنیر بخورم گردو هم پیش خودم دارم، دیدم هیچی تو مسجدش نیست، دیشب تا صبح شکمم صدا داد و نی نی لگد زد، امروز نشستم به حال خودم گریه کردم ناله کردم
به نبودنِ تو فکر کردمو فریاد کشیدم: «دنیا!واقعاً می توانی از این هم غم انگیزتر بشوی؟واقعاًمی توانی؟» اگه ممکنه برای شادی روح مادرم صلوات بفرستید، 🙏😭
والا یه روز سفارش دادم دیدم چپ چپ نگام میکنه، پول هست اما محدود، فقط دعام کنید زود شوهرم بیاد وقتی از اینجا برم انگار رفتم تو بهشت، شاید اصلا باورم نشه که دارم میرم، در این حد سخت گذشته واسم، بعد جالبه جلو شوهرم انققد نقش بازی میکنه هی دورم میگرده چی دوست داری واست درست کنم ولی الان که نیست نابود شدم
به نبودنِ تو فکر کردمو فریاد کشیدم: «دنیا!واقعاً می توانی از این هم غم انگیزتر بشوی؟واقعاًمی توانی؟» اگه ممکنه برای شادی روح مادرم صلوات بفرستید، 🙏😭
مشکل اینه خونم رهنه تا دو ماه دیگه، فعلا وسایلا گذاشتیم اینجا، ولی به شوهرم گفتم بیای یککک دقیقه هم اینجا نمیمونم، مگه از کوهم بهم بی احترامی بشه و دم نیارم، گفتم بفکر من نیستی بفکر بچت باش زود کارتو بکن بیا، این زن از ساعت 8 صبح لباسش میپوشه میره بیرون دو بعدظهر میاد یه چرتی میزنه دوباره میررره تا 7شب!!!
به نبودنِ تو فکر کردمو فریاد کشیدم: «دنیا!واقعاً می توانی از این هم غم انگیزتر بشوی؟واقعاًمی توانی؟» اگه ممکنه برای شادی روح مادرم صلوات بفرستید، 🙏😭