جاری من خیلی پرحرفه و با تأکید می گم که "همه چیز - همه چیز - همه چیز..." را برای "همه - همه-همه" تعريف می کنه.
تا حالا هر کی اومده خونشون و خونه هر کسی و هر جایی که رفته و با هر کسی که برخورد داشته، جشن عقد، عروسی، مهمونی، عزاداری، افطاری، دیدن مکه ای، روضه، ختم، پارک، بازار، کوچه و خیابون و.... وقتی تعریف می کنه مسخره می کنه. مثلا با یکی خیلی رفت و آمد داره و جون جونیه ولی دائم کارها و حرف ها و رفتار اون طرف را با تمسخر تعريف می کنه. پیش خودم می گم اون بنده خدا بهش اعتماد داره باهاش رفت و آمد می کنه و ایشون اینجوری جزئیات خونه و زندگیش را با تمسخر برای بقیه تعریف می کنه.
می دونم که پشت سر من و خانوادهٔ منم همین جوره ولی من اصلا برام اهمیتی نداره. 😐
❌ البته جالبه که همین خانم وقتی در مورد خانواده و فامیل خودش (حتی دورترین اقوام) صحبت می کنه همش اونا را بالا می بره و پُز میده و کلاس میذاره.