امشب با مامانم رفته بودیم خونه پدرشوهرم.. بابام همیشه قهوه خونه میشینه برگشتی تا رسیدیم ب قهوه خونه ب شوهرم گفتم نگه دار بابا رو سوار کنیم نگه نداشت رد شد گفتم چرا نگه نداشتی گفت ۱۰بار گفتم قبلش بهش زنگ بزنید.(چون چندباری همسرم نگه داشت و بابام گفته بود نمیام و دارم بازی میکنم تو برو) خیلی ناراحت شدم😔😔 دلم واقعا ب درد اومده. خونه هم شوهرم با بابام خیلی عادی رفتار کرد انگار اتفاقی نیوفتادن. ولی من همچنان دارم گریع میکنم و میشنوه ولی بدون حرف زدن خوابید😭
بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.