خب عزیزم ناچاریه هیشکی دلش نمیخواد لباس عزا بپوشه چه میشه کرد با دل خون میرن اماده میشن از پیش از ترس قضاوتا بقیه
چندسالشه
خیلیا نوشتن بخاطر ابرو و فلان ولی چه ابرویی؟
مادر من چهار سال پیش وسط کرونا سرطان داشت و فوت کرد.... بعد خاکسپاریش خودیا اومدیم خونه مادربزرگم( بابام غذا سفارش داده بودا) یادم نمیره داییام چطور با ولع غذا میخوردن و هی میکشیدن و خوش بودن، هنوز ضدای خنده زنداییام تو گوشمه😞
به سال نکشید چار پنج ماه بعد بابام ساز ازدواج مجدد رو کوک کرد.... خلاصه چه بقیه ای؟ چه اقوامی نزدیکترینا این بودن
عزیزان میشه ازته قلبتون دعام کنیدمعجزه کنه خدابرام ومشکلم فوری حل بشه
لطفایه صلوات بفرستیدبرام
این زیاد عجیب نیس والا پدربزرگ شوهرم مریض بود و تو خونه یه شب تا صبح ب حالت جون دادن درومده بود بچه هاش همه کاراشو کرده بودن و حتی کارت ترحیم هم چاپ کرده بودن...
خدا ب سر شاهده مادرشوهرم تعریف میکرد میکفت تابوت رو گذاشته بودن تو حیاط پشت در و منتظر بودن ک تموم شه ،با اینکه هنو زنده بوده
مادر منم سرطان داشت وقتی بردنش بیمارستان و دکترا جوابش کردن من همونجا کمرم شکست افتادم به خونریزی،سه روز تو همون وضعیت تو بیمارستان بالا سر مامانم نماز میخوندم اصلا نمیفهمیدم خونریزی دارم انگار مشاهیرمو از دست داده بودم نمیدونم چجوری کف اتاق نماز میخوندم اصلا چی میخوندم ،هر کیو میدیدم از غريبه و آشنا مثل دیوونه ها التماس میکردم دعا کنید
عزیزم حالشون خوب شد؟
