نگاه اون روز یکی از آشناهای ما باهام حرف می زد می گفت اومده خونه ی پدرش تا جدا بشن.
بعد ۱۰ سال پیش سال ۹۳ ازدواج کردن.
اون زمان یادمه دامادشون گفته بود من خونه میخرم و شما جهیزیه رو کامل خودتون بخرین من اگه بخوام جهیزیه بخرم دیگه پولم به خونه نمیرسه و کم میاد.
خب اینا هم خیلی ساده بودن گفته بودن باشه اما اون از این مردای بازاری هست که دو دو تا چهارتاش خیلی خوبه.
حالا ۱۰ سال گذشته این با یه ساک چمدان برگشت خونه ی پدرش.
بعد نشستیم حساب کردیم که اگه پول جهیزیه رو می داد طلا می خرید الان می شد ۱ میلیارد و ۷۰۰ میلیون.
ولی الان جهیزیه اش چی؟؟
شده دست دو که تازه همونم نیاورده با خودش سر جمع بخرن بخرن که نمیخرن بتونه ۱۰۰ میلیون بفروشه (خیلی خوش بینانه بخوای نگاه کنی)
ولی داماد خیلی زرنگ بوده اون زمان خونه خریده اینا هم گفتن طفلک چه فشاری بهش اومده اما الان خونه اش چندین برابر شده و به اسم خودشه.
اگه زنه می گفت جهیزیه رو نصف نصف بخرن (که تو قانون کل جهیزیه با مرده) و نصف پول جهیزیه رو می داد طلا ببین الان چه قدر سود کرده بود.
اون زمان باید می گفت که پای خونه رو نکشه وسط و این دو تا بهم ربطی ندارن ولی نگفته.
همین وضعیت رو خود منم تو زندگی سابقم داشتم.
از من به تو نصیحت حواست رو جمع کن هر چی عرف و فرهنگ میگه لزوماً درست نیست.
جهیزیه هم اگه خواستی بخری نصفشو بخر هزینه ی خرید رو کامل تقسیم بر دو کنین.