🔴 ماجرای رمزآلود خانه وحشت در رشت؛ قرنطينهای که ۳سال طول کشید
یک گروگانگیری بسیار عجیب وغریب در رشت که حتی هالیوود نیز فیلم آن را نساخته است. در این پرونده که بهمن سال۱۴۰۰ رخ داده، ۹نفر از اعضای یک خانواده به مدت۲۹ماه در اختیار گروگانگیران بودند و درمدت اسارت تحت انواع شکنجههای جسمی وروحی قرارگرفتند.
شدت این شکنجهها به حدی بود که یک زن میانسال جان خود را از دست داد و سایر گروگانها نیز با اینکه حدود پنج، شش ماه از آزادیشان میگذرد، هنوز در شرایط وخیم روحی بهسر میبرند.سه سال از زندگی اعضای خانواده علمخواه در شرایط هولناکی گذشت کههرگز به خواب هم نمیدیدند روزی آن را با پوست و خونشان احساس کنند.
مرتضی علمخواه، همراه همسر، سه فرزند ۷.۵ساله، ۱۴.۵ساله و۱۹ساله، برادر همسر، خواهر همسر و پدر و مادر همسر از کسانی بودند که ۲۹ ماه تمام در اسارت گروگانگیران بودند.
علمخواه که خود وکیل است، میگوید: «گروگانگیران هیچ خصومت و دشمنی با خانواده آنها نداشتند و تنها افراد سابقهداری بودند که از طریق آشنایی و دوستی که با دیگران پیدا میکردند، به زندگی آنان نفوذ کرده و جزئیات روابط، رفت و آمد و اموال آنها را به دست میآوردند و سپس اقدام به گروگانگیری میکردند. براساس محتویات پرونده، این باند فعالیت خود را از هشتگرد آغاز کردند. نحوه آشنایی نیز به این شکل بود که زن سرکرده گروگانگیران حسابدار شرکتی در هشتگرد بود که پس از نفوذ و به دست آوردن اطلاعات لازم، صاحب کارخانهای که در آن کار میکرد را به همراه سایر اعضای باند به گروگان گرفت. آنها در مدت ۱۰، ۱۲ روز نجات پیدا کردند و گروگانگیران نیز دستگیر، اما با قرار وثیقه آزاد شدند.»
گروگانگیران درحالیکه با وثیقه آزاد بودند، این بار به رشت رفتند و تراژدی هولناک را برای خانواده علمخواه رقم زدند.
اجرای نقشه گروگانگیران در رشت به این شکل بود که مادر همسر علمخواه سالها در خانهای که ساکن هستند، مراسم مذهبی برگزار میکرد. این زن هم حدود ۱۰، ۱۲ سال همراه مادرش در این مراسم حاضر میشد. البته دختر کمتر و مادرش بیشتر رفت و آمد داشتند. زن گروگانگیر اواخر بهمن سال ۱۴۰۰، با ارسال پیامی به همسر علمخواه، او را به منزلی دعوت میکند. او نیز به دلیل آشنایی قبلی، اعتماد کرده و به این خانه در محله یخسازی رشت میرود.
زن گروگانگیر به همسر علمخواه گفته بود که این خانه متعلق به همکارش است و از او، اجاره کردهاند. آن روز همسر علمخواه و مادرش به آن خانه میروند.
پس از گذشت نیمساعت همسر علمخواه به شوهرش پیام میدهد که مادرم خوابیده و من هم حالم خوب نیست. وقتی علمخواه به محل میرود، همسرش را در حالت نیمه هوشیار میبیند و مادرهمسرش را هم هرچه تکان میدهد، بیدار نمیشود. او با اورژانس تماس میگیرد اما زن گروگانگیر و دو همدستش، امدادگران را دست به سر میکنند.
گروگانگیران تلفنهای همراه و کارتهای بانکی آنها را با تهدید قمه گرفته و میگویند، همه شما را میکشیم. آنها را در یک اتاق حبس میکنند و میگویند صدایتان بیرون نیاید. سپس با اجبار تعدادی زیادی قرص خوابآور به آنها میدهند و با تزریق بیهوشی، گروگانهای خود را یک هفته در همان مکان حبس میکنند. گروگانگیران عکس سه فرزند علمخواه را به مادر بچهها نشان داده و میگویند با کوچکترین خطا، فرزندان شما توسط افرادی که به خانهتان فرستادهایم، کشتهمیشوند. برای همین پدر و مادر بچهها التماس میکنند که هر چه بگویند، انجاممیدهند و بافرزندانشان کاری نداشته باشند. گروگانگیران ۱۵۰ میلیون تومان از حساب گروگانهای خود برمیدارند و میگویند این مبلغ را به عدهای دادیم تا اگر شما را رها کردیم و اقدامی علیه ما انجام دادید، شما را بکشند.
گام بعدی تبهکاران، گروگان گرفتن سایر اعضای خانواده شامل سه کودک، پدر ومادر و برادر و خواهر همسر بود. زن گروگانگیر، تمام مدت به خواهر همسر علمخواه پیامک میداد و میگفت بچهها کرونا گرفتهاند و من مراقب آنها هستم. این زن نیز با این تصور که زن گروگانگیر آشناست و به سبب اطمینانی که وجود داشت، حرف او را قبول میکند. او با همین نقشه، خواهر همسر علمخواه را به آن خانه کشانده و همان بلاها را سر او میآورد. این بار آنها با گوشی او، به برادر همسرش پیام میدهند که بیا دنبالم و با این روش او را به خانه میکشانند و باقی قضایا.
خانه برده میشوند و دو نفر به دو نفر، زنجیر میشوند. تمام کمدهای طبقه دوم برچسب خورده و درها هم قفل شده بود.
.گروگانگیران چشم به اموال ما داشتند و پول، طلا، خانه، ماشین، دفترکار، تلفن همراه، لباس و در کل هرچه که ارزش مالی داشت را به نام خود منتقل کردند.