تا حالا مادرشوهر وابسته به پسر و سمی دیدین که زندگی پسر و عروسش رو بهم بریزه؟ مادرشوهر و شوهرم به شکل بیمارگونه ای وابستن جوری هم هست که انگار من مزاحم اینا شدم تو یه خونه هستیم دیگه دارم دیونه میشم من تو خونه بشورم بپزم و اون نیازش و حرف هم دائم از شوهرم و مادرش باید بشنوم مشاور اینا هم رفتیم فایده نداره اصلا زندگی نداریم انگار بچه اینا هم ندارم سه سال هست ازدواج کردم اینم بگم مادرشوهرم سن بالا هست هر چی حرف میزنم مادر اینجوری داری زندگی مارو خراب میکنی یه جواب تو مشتش داره مثلا همینه که هست پسرمه و نمیتونی بسلامت زن زیاده برای پسرم از همین جا بهترین زن میگیرم حالا من تو شهر بزرگ شدم اومدم تو روستا از قیافه و همه چی هیچی کم ندارم ولی باز انگار اینا زیادی به سر من هستن و دست بالا میگیرن خودشونو و جوری رفتار میکنن انگار کی هستن نمیدونم چیکار کنم روح و روان سالم برام نمونده
بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.
آره مادر شوهر منم که حتی خارجی بود مارو از هم جدا کرد:/
اروپایی
پدرسگ چنان زنگ موبایلی گفته بود به نامزدم بذاره که وقتی زنگ میخورد این عجوزه باهاش کار داشت رنگ هردوتامون میپرید الهی خدا مرگش بده
سلام من اسم کاربری ها رو زیاد دقت نمیکنم و تو صفحه نمیرم مگر خیلی خاص باشه، اگه از لفظ محبت آمیز استفاده کردم و آقا بودین، من منظوری ندارم. ذهنیتم اینه که همه خانومن
دخالت تو زندگی و تصمیم ما کلا هر چیزی باید اون نشر بده ملا شوهرم اونجاست دائما هر دقیقه از شوهرم به یه طریقی پول میکنه جلو من شروع میکنه ناز و نوازش و قربون صدقه شوهرم و چیزای دیگه که زیاده