2777
2789
عنوان

قهر خانواده همسر با شوهر

236 بازدید | 22 پست

خانما من سر ی بحثی با شوهرم رفتم خونه بابام دو روز قهر بودم

ی روز مادرشوهرم زنگ زد کلی حرف ب مادرم زد ک دخترتو نمیخایم و فلان (خونه ی پدرشوهرم شهر دیگه س)

بابای منم عصبی شد زنگ زد شوهرم توپید بش

الان من برگشتم خونه با واسطه گری

ولی شوهرم همش بحث میکنه ک پامو خونه بابات نمیذارم و...

منم واقعن اذیت میشم

بابامم خیلی عصبیه کلن میگه شوهرم حق نداره پاشو خونه ی من بذاره

چیکار کنم؟

سختمه واقعن 

اصلن زندگیو اینجوری دوس ندارم

خونمونم تو کوجه ی بابامه

ی دختر دوماهه دارم


من دو سال تمام بیهوده یه مسیر طولانی رو برای درمان حضوری پسرم می‌رفتم که بی نتیجه بود.😔 الان  19 جلسه گفتاردرمانی آنلاین داشتیم و خودم تمرین میگیرم و کار میکنم. خدارو شکر امیرعلی پیشرفت زیادی داشته 😘

اگه نگران رشد فرزندتون هستین خانه رشد  عالیه. صد تا درمانگر تخصصی داره و برای هر مشکلی اقای خلیلی بهترین درمانگر رو براتون معرفی میکنن من از طریق این لینک مشاوره رایگان گرفتم، امیدوارم به درد شما هم بخوره

هر دوتا شون رو بزار توحال خودشون تا خودشونم پیش قدم بشن برای اشتی بخوای به زو متصل کنی پاره میشه فایده نداره تو راحت برو خونه بابات و بیا تجربه شو داشتم ول کردم تاخودشون خوب شدن 

واسه همینه هیچوقت تاحالا قهر نرفتم.همیسه به شوهرم میگم من نمیرم قهر 

ولی اگه رفتم دیگهههههه برنمیگردم

واسه همین تاحالا نزاشته برم

بدجنسیه ولی جوابه😂😂

در مورد آلرژی به پروتئین گاوی اگه سوالی داشتی بپرس شاید بتونم کمکت کنم♥️me_allergy این پیجو حتما دنبال کنید برای آلرژیه🌷

شوهرت میگه خونه بابت نمیرن، بابت هم میگه شوهرت رو راه نمیدم 

خب مهم نیست 

شما رفت و آمد کن 

بحث هم نکن در موردش 

گفت خونه بابات نمیام بگو اشکال نداره هر جور راحتی 

شوهر من ی بار همین حرف رو در مورد برادرم زد، گفتم هرجور راحتی قرار نیست اذیت بشی که 

با اینکه برادرم ی شهر دیگه س الان میریم، من بخوام برم خونه برادرم همسرمم میاد دیگه 

منتهی اون اوایل میگفتم منو ببر، خود خواستی بیا توو نخواستی یا پشت در وایسا یا برو توو شهر بچرخ تا من خونواده برادرم رو ببینم 

سر این مسائل هرچی بیشتر بحث کنید، طرف بیشتر لجبازی میکنه 

منم دقیقا یه بار اینطوری پیش اومد شوهرمو مادر شوهرم بهم زنگ زدن پنجا تا حرف بارم کردن خود شوهرم گفت درخواست بده جدا شو پدر منم که عصبی شد بهش زنگ زد گفت خب بیا طلاقش بده بعدش ما آشتی کردیم شوهرم طلبکار و تازه خونه و ماشینم به اسم باباش زده بود میگفت گفتم بابات گفته بیا طلاقش بده حتما میخواسته مهریه رو اجرا بزاره و دیگه خانواده من نمیان خونم ولی خانواده شوهرم اصلا انگار ن انگار چیزی شده یا نشده

منم دقیقا یه بار اینطوری پیش اومد شوهرمو مادر شوهرم بهم زنگ زدن پنجا تا حرف بارم کردن خود شوهرم گفت ...

دقیقن از منم اینجور شد

الان نمیدونم زمان بگذره آشتی میکنن یا ن

شوهرت میگه خونه بابت نمیرن، بابت هم میگه شوهرت رو راه نمیدم خب مهم نیست شما رفت و آمد کن بحث هم نکن ...

همین الان کلی داد و بیداد کردم دخترم دیوونه شد تو خواب

من رو خانوادم خیلیییی حساسم نقطه ضعفمن بخدا

اونم از قصد دست میذاره روشون

ی مدت کلا رفت امد نکید با خانوداه ها یا اگ شوهرت میره خودت نرو اگ بابات ناراحته هم نرو ی مدت سخته ولی بسپار ب دست زمان چن ماه خودش درست میشه اصلا پافشاری نکن بگو هر جور راحتی اصرار کنی بدتر میشه

اره بابا آشتی که میکنن ولی به نظر خودم حرمت که از بین بره دیگه برنمیگرده و مثل قبل نمیشه

خیلی بهم دیگ حرف زدن هم بابامو شوهرم

هم مادرمو مادرشوهرم


منم همین تازه کلی فحش ب مادرش دادم بیچاره هیچی نگف😂

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778

جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته

2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز