2777
2789
عنوان

قهر خانواده همسر با شوهر

| مشاهده متن کامل بحث + 236 بازدید | 22 پست
همین الان کلی داد و بیداد کردم دخترم دیوونه شد تو خوابمن رو خانوادم خیلیییی حساسم نقطه ضعفمن بخدااون ...

چون داد و بیداد میکنی اونم لج میکنه 

بگو نیا 

این چیزا چیه سرش دعوا میکنید و آرامش بچه رو به هم میریزید 

شما اینطوری در نظر بگیر که مثلا شوهر من با من ازدواج کرده، دلیلی نداره عاشق برادرم باشه 

پس وقتی میگه نمیام و به هر دلیل ناراحتم منم بهش احترام میذارم اینطوری اون هم یاد میگیره به حریم من احترام بذاره 

من دوست داشتم میرم، شوهرم دوست نداشت نمیاد 


خیلی بهم دیگ حرف زدن هم بابامو شوهرمهم مادرمو مادرشوهرممنم همین تازه کلی فحش ب مادرش دادم بیچاره هیچ ...

منم مادرشوهرمو شوهرم هرچی از دهنش دراومد به خودمو خانوادم گفتن من انگار زبونم قط شده بود هیچی نگفتم فقط سپردم بخدا

بچه یه چیزی تو دلم مونده نگم میترکم😍

جاریمو بعد مدت‌ها دیدم، انقدرررر لاغر شده بود که شوکه شدم! 😳

پرسیدم چی کار کرده تونسته اون لباس خوشگلشو بپوشه تازه دیدم همه چی هم می‌خوره!گفت با اپلیکیشن "زیره" رژیم گرفته 
عید نزدیکه و منم تصمیم گرفتم تغییر کنم. سریع از کافه بازار دانلود کردم و شروع کردم، تازه الان تخفیف هم دارن! 🎉

شما هم می‌تونید با زدن روی این لینک شروع کنید

ی مدت کلا رفت امد نکید با خانوداه ها یا اگ شوهرت میره خودت نرو اگ بابات ناراحته هم نرو ی مدت سخته ول ...

من میخام نرم خونه ی بابام تا لاقل بابام آروم شه

ولی داداشام بخاطر دخترم نمیذارن

میان میبرنش نمیارن منم مجبور میشم برن

چقد قشنگ فکر میکنی❤و البته صحبت میکنی

من پارسال همین ماجرا رو با خواهر شوهرم داشتم، هر بار خواهر شوهرم رفت و آمد می‌کرد من و شوهرم دعوامون میشد 

به شوهرم گفتم خواهرت توو زندگی من نباشه، خودت میخوایی برو بیا ببینش اما من نمیخوام باهاش رفت و آمد کنم، شوهرم قبول کرد اما تا دلش مونده بود که من دارم ادیت میکنم 

چندماه بعد سر ی ماجرایی گفت من دیگه نمیرم خونه داداشت، گفتم اگر ناراحتت میکنه نرو حق داری، گفت حتی اگر داداشت خونه بابات هم باشه نمیام، گفتم اگر بود بهت خبر میدم که نیا 

بعد خودش گفت تو چون گفتی خواهرت نباشه، منم میگم داداشت نباشه، گفتم من موضعی ندارم و درک میکنم خواهر یا برادر طرف مقابل میتونه آزار دهنده باشه 

شوهر من رابطه ش با داداشم خوب شد منتهی سر لجبازی با من داشت بهونه می‌کرد که دید من اصراری ندارم، دیگه لجبازی رو گذاشت کنار 

میخوام بگم ما مسئول روابط بقیه نیستیم، من فقط مسئولم حد و مرز خوانواده م و همسرم مسیوله حد و مرز خونواده ش رو توو زندگی مشترکمون رعایت کنه 

ولی لزومی نداره همه با هم هر روز خدا خوب باشن و رفت و آمد کنن 

آرامش خودت و دخترت رو بابت عدم رفت و آمد شوهرت و بابات خراب نکن 

من میخام نرم خونه ی بابام تا لاقل بابام آروم شهولی داداشام بخاطر دخترم نمیذارنمیان میبرنش نمیارن منم ...

درست میشه عزیزم مطمئن باباش بابات هم دلش برات تنگ میشه شایدم خودش بگه بیان بچت ببرن پدره دیگ  درست میشه مطمئنم

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778

جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته

عمل بینی

hanieh86 | 4 دقیقه پیش

عمل بینی

hanieh86 | 4 دقیقه پیش
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز
توسط   nazi09  |  13 ساعت پیش
توسط   domino18  |  12 ساعت پیش