bahar1177

مدیر

عضویت: 1399/07/17

تعداد پست: 21602

عنوان

با دلخوری و دلشستگی از خونه مادرشوهر اومدم بیرون

| مشاهده متن کامل بحث + 3828 بازدید | 188 پست

از سه هفته پیش دعوتمون کردن بیاین دورهم شب نشینی

خلاصه رفتیم

بعد شوهرمن خونه درست درمون نداره یه خونه خرابه باباش بهش داده گفته توش بشینید زندگی کنید نیمه کاره هستخلاصه شوهرم گفته میفروشیم یه خوگه خوب بخریم این در شان ما تازه عروس داماد نیس

البته هنوز عقد هستیم

بعد اون شب خونه مادرشوهرم

یهو اول برادرشوهرم شروع کرد دخالت و تیکه انداختن که مردم خوب میخوان و فلان هی منو نگاه میکرد پدرشوهرمم اومد با چشم غره و داد و حرکت دست گفت حق ندارید اونجارو بفروشید همه شنیدن جاریم و خواهرشوهرامم دیدن سرم داد زد منم گفتم تقصیر من نیس که .. خونه قدیمیه

اومدم بیرون دیگم نرفتم

سه ساله عذابم دادن

الان جاریم زایمان کرده یعنی برم نرم ؟

شوهر همین اول دخالت کرد و اتیش روشن کرد چیکارکنم

1403/10/16

22:47

0 نفر لایک کرده اند ...

اظهار نظر

مشاهده افراد آنلاین

دیبااسابق

عضویت: 1401/05/24

تعداد پست: 10552

نرو فعلا تا از دلت دربیارن

بهتره پدرت یه زتگ بزنه با پدرش صحبت کنه تکلیف روشن شه

واس جاریتم زنگ بزنی کافیه بعد ک دیدیش کادوی بچشو میدی

1403/10/16

23:00

1 نفر لایک کرده اند ...

دیبااسابق

عضویت: 1401/05/24

تعداد پست: 10552

نرو فعلا تا از دلت دربیارنبهتره پدرت یه زتگ بزنه با پدرش صحبت کنه تکلیف روشن شهواس جاریتم زنگ بزنی ک ...

با شوهرتم عادی باش چون اونم تو تیم توئه و حرف حساب زده

1403/10/16

23:01

1 نفر لایک کرده اند ...

مامان الهام

بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

bahar1177

مدیر استارتر

عضویت: 1399/07/17

تعداد پست: 21602

شوهرت خیلی پررو تشریف داره اون باید جواب خانوادشو میداد

الان چطور باشوهرم برخورد کنم زودتر دنبال مشتری و فروش باشه بفهمه خطریه جدیه قضیه

1403/10/16

23:01

0 نفر لایک کرده اند ...

هرروزپاییزه

عضویت: 1397/09/04

تعداد پست: 5180

اینا سابقه دارن من بی گناه اصلا مگه خونه مال منه مگه من دادم مگه من حرف زدم دعوت کردن منم رفتم

همینا رو رک میگفتب بهشون همچنحا

1403/10/16

23:01

1 نفر لایک کرده اند ...

bahar1177

مدیر استارتر

عضویت: 1399/07/17

تعداد پست: 21602

به شوهرت بگو بیاد خونتونتکلیفت معلوم کنهبگو ۳ ساله عقدممیخوام برم سر زندگیمجهاز بچینمتکلیفم معلوم کن

گفتم بهش گفته مشتری باید پیدا بشه اینو بفروشیم جای دیگه بخریم ...

لنگ مشتری هستیم

برم تو قیافه ؟،، تاثیر داره؟

1403/10/16

23:01

0 نفر لایک کرده اند ...

سکوتشب

عضویت: 1399/11/07

تعداد پست: 5356

با جاری مشکل ندارم بماند که بهم حسادت داره اما شوهرشو دیگه خوشم نمیاد ازش موندم والا یکی میگه برو یک ...

به جاریت پیام بده تبریک بگو در همین حد کافیه

من خود دلم از مهر تو لرزید وگرنهتیرم به خطا می‌رود اما به هدر، نه دل خون شده وصلم و لب‌های تو سرخ استسرخ است ولی سرخ‌تر از خون جگر، نه با هرکه توانسته کنار آمده دنیابا اهل هنر؟ آری! با اهل نظر؟ نه! بدخلقم و بدعهد، زبان‌بازم و مغرورپشت سر من حرف زیاد است مگر نه؟ یک بار به من قرعه عاشق شدن افتادیک بار دگر، بار دگر، بار دگر… نه!

1403/10/16

23:02

1 نفر لایک کرده اند ...

دیبااسابق

عضویت: 1401/05/24

تعداد پست: 10552

اع .. مثلا کی کادو بهش بدم ؟ اگه جواب گوشی نداد چی چون بوده جواب نداده قبلا حتی بحثی هم نبود هی جواب ...

پیام بده

1403/10/16

23:02

1 نفر لایک کرده اند ...

pariparipari1391

عضویت: 1401/10/26

تعداد پست: 1178

اره همونه ...برادرشوهرم خیلی خاله زنک و فضوله چندین بار دخالت کرده

من باشم نمیرم

بچگی کردمو از لای لجن گل چیدم

1403/10/16

23:02

2 نفر لایک کرده اند ...

هیستوریا

عضویت: 1401/03/24

تعداد پست: 518

با جاری مشکل ندارم بماند که بهم حسادت داره اما شوهرشو دیگه خوشم نمیاد ازش موندم والا یکی میگه برو یک ...

یکی از بچه ها گفت زنگ بزن

تبریک بگو

بگو شرایط جور نیست بیام

انشالله سر فرصت دیدنت میام

کادو بچه هم محفوظه

اما تو هم منتظر حرف بچه های اینجا نباش

ما از بیرون و محدود ماجرا رو میدوتیم

ریم و روسوم شما نمیدونیم

رابطت با جاریت نمیدونیم

خیلی چیزا نمیدونیم

نظراتمون ۱۰۰ درصد درست نیست

خودت ۲ و ۲ تا بکن ببین چی صلاحه

ﭼﻮﺏ ﺗﻨﺒﻴﻪ ﺧﺪﺍ ﻧﺎﻣﺮﺋﻴﺴﺖ …ﻧﻪ ﻛﺴﻲ ﻣﻴﻔﻬﻤﺪ ,ﻧﻪ ﺻﺪﺍﻳﻲ ﺩﺍﺭﺩ …ﻳﻚ ﺷﺒﻲ ﻳﻚ ﺟﺎﻳﻲ …ﻭﻗﺘﻲ ﺍﺯ ﺷﺪﺕ ﺑﻐﺾ ,ﻧﻔﺴﺖ ﻣﻴﮕﻴﺮﺩ …ﺧﺎﻃﺮﺕ ﻣﻲ ﺁﻳﺪ …ﻛﻪ ﺷﺒﻲ ﻳﻚ ﺟﺎﻳﻲ …ﺑﺎﻋﺚ ﻭ ﺑﺎﻧﻲ ﻳﻚ ﺑﻐﺾ ﺷﺪﻱﻭﺩﻟﻲ ﺳﻮﺯﺍﻧﺪﻱ …ﺁﻥ ﺯﻣﺎﻥ ﻓﻜﺮ ﻧﻤﻴﻜﺮﺩﻱ ﺑﻐﺾﭘﺎﭘﻲ ﺍﺕ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﺷﺪ …ﻭ ﺷﺒﻲ ﻳﻚ ﺟﺎﻳﻲ …ﻣﻴﻨﺸﻴﻨﺪ ﺳﺮ ﺭﺍﻩ ﻧﻔﺴﺖ …ﻭ ﺗﻮ ﻫﻢ ﺑﺎﻻﺟﺒﺎﺭ …ﻫﺮ ﺩﻗﻴﻘﻪ ﺻﺪﺑﺎﺭ …ﻣﺤﺾ ﺁﺯﺍﺩﻱ ﺭﺍﻩ ﻧﻔﺴﺖ …ﺑﻐﺾ ﺭﺍ ﻣﻴﺸﻜﻨﻲ …ﺁﺭﻱ , ﺍﻳﻦ ﭼﻮﺏ، ﭼﻮﺏِ ﺧﺪﺍﺳﺖ .

1403/10/16

23:02

1 نفر لایک کرده اند ...