سلام بچه ها هیچوقت فکر نمیکردم این اتفاقا برای منم بیفته خیلی خسته ام اونقدر که به خاطر فشاری که بهم اومدخ حاضرم جدا بشم وبرم فقط بچمو نمیدونم چیکار کنم😭مادر شوهرم پاش شکسته من غذا درست کردم کلی وفرستادم واسشون یک خواهر شوهر روانی هم دارم اونم اونجا بوده ویک برادرشوهر مجردم دارم که پسر خوبیه واقعا دلش پاکه بعد چند روز خواهرشوهره با برادر شوهرم دعواش میشه وخیلی درگیر میشن برادر شوهرم زنگ زد به همسرم وماجرارو گفت چون اون زن بی ابرو وسلیطه ایه ازش میترسن کاری کنه. به زور شوهرش دادیم یعنی خودم به این واون رو انداختم وخواهش کردم برن خواستگاریش چون پدرشوهرم گریه میکرد ومیگفت یک دختر دارم وهیچکس در خونمو نمیزنه داره ابروم میره واین حرفا منم دلم سوخت وخلاصه به هر کی میشناختم رو زدم چندتایی اومدن ونپسندیدن وگفتن زیبا نیست یا خیلی زمخته ومثل مردهاست و...در اخر خودشون ازم خواستن دوست همسرمو که دنبال دختر بودن خانوادش واسش اونو بیارم خواستگاریش اول همسرم قبول نکرد وگفت من خجالت میکشم به رفیقم بگم بیا خواهرمنو بگیر واینا ولی خلاصه راضی شد وبهش گفت فلانی تین شماره خانوممه بده به خواهرت اونم داد وخواهرش زنگ زد وقرار گذاشتیم اومد و
خدا چه قشنگ میگه:اگر عالم و آدم مخالفت باشن!فقط کافیه من بخوام میرسونمت، مطمئن باش
من دو سال تمام بیهوده یه مسیر طولانی رو برای درمان حضوری پسرم میرفتم که بی نتیجه بود.😔 الان 19 جلسه گفتاردرمانی آنلاین داشتیم و خودم تمرین میگیرم و کار میکنم. خدارو شکر امیرعلی پیشرفت زیادی داشته 😘
اگه نگران رشد فرزندتون هستین خانه رشد عالیه. صد تا درمانگر تخصصی داره و برای هر مشکلی اقای خلیلی بهترین درمانگر رو براتون معرفی میکنن من از طریق این لینک مشاوره رایگان گرفتم، امیدوارم به درد شما هم بخوره