این روزا انقدرررر توو خودشه
گفت بیا خونه م
اومدم خونش دیدم از افسردگی خونش بهم ریختس
خونشو تمیز میکنم سر و سامون میدم
موهای دختراشو روغن ترااپی میکنم
تا شوهرش بیاد همچی مرتب و تمیز دختراش مرتب میکنم
غذا میذارم چای تازه دم
خوراکی میگیرم
همه کار میکنم
ب درس بچه هاش میرسم
اما بازم حالش تغییر نمیکنه😥😥😥
میگم چون این روزا دستتون تنگه ناراحتی میگه عاره
منم ندارم وگرنه میدادم بهش
شوهرشم والا خیلی مرد خوب و مهربونیه
بنظرتون بی فایدس تلاشام برم خونمون