چرا بلاکش نمیکنی؟ چقدر وقیح به یکی دیگه نگاه احساسی داشته باشی بعد بگی رفتم دورامو زدم دیدم چیز خاصی نیس حالا بیا باهم باشیم انگار قلب و روح تو مهم نیس اینکه چی بهت گذشته
در کوچه ام،در یک کوچه خلوت وبی کس راه میروم.بدون نگاه به پشت سر،درنقطه ای که راهم را تاریکی فرامیگیرد،گویی رویایی میبینم که درانتظارماست.آسمان سیاه با ابرهای خاکستری پوشیده شده.گویی رعد وبرق پنجره ی خانه هارانشانه گرفته.عالم وآدم درخوابند،فقط دو دوست بیدارند.یکی منم ودیگری پیاده روهای خلوت
من دو سال تمام بیهوده یه مسیر طولانی رو برای درمان حضوری پسرم میرفتم که بی نتیجه بود.😔 الان 19 جلسه گفتاردرمانی آنلاین داشتیم و خودم تمرین میگیرم و کار میکنم. خدارو شکر امیرعلی پیشرفت زیادی داشته 😘
اگه نگران رشد فرزندتون هستین خانه رشد عالیه. صد تا درمانگر تخصصی داره و برای هر مشکلی اقای خلیلی بهترین درمانگر رو براتون معرفی میکنن من از طریق این لینک مشاوره رایگان گرفتم، امیدوارم به درد شما هم بخوره
چرا بلاکش نمیکنی؟ چقدر وقیح به یکی دیگه نگاه احساسی داشته باشی بعد بگی رفتم دورامو زدم دیدم چیز خاصی ...
دقیقا همینه. خیلی حالم بد شد بخاطرش. یه مدت تو افسردگی بودم اما ول نمیکنه. هروز خدا میاد یه چیزی میگه و میره. بلاکش میکنم از یه جا دیگه پیام میده ول کن من نیست..
دلی که پُر از درد است جایی برای آرزو ندارد 🖤✨️ کاربر جدید نیستم..
دقیقا همینه. خیلی حالم بد شد بخاطرش. یه مدت تو افسردگی بودم اما ول نمیکنه. هروز خدا میاد یه چیزی میگ ...
اسی دیگه حتی به خودت زحمت جواب دادن هم نده بهش توضیح نده فکر میکنه هنوزم راهی داره
در کوچه ام،در یک کوچه خلوت وبی کس راه میروم.بدون نگاه به پشت سر،درنقطه ای که راهم را تاریکی فرامیگیرد،گویی رویایی میبینم که درانتظارماست.آسمان سیاه با ابرهای خاکستری پوشیده شده.گویی رعد وبرق پنجره ی خانه هارانشانه گرفته.عالم وآدم درخوابند،فقط دو دوست بیدارند.یکی منم ودیگری پیاده روهای خلوت
حواست به خودت باشه هیچکس ارزش اینو که بخاطرش خودت رو آزار بدی نداره
در کوچه ام،در یک کوچه خلوت وبی کس راه میروم.بدون نگاه به پشت سر،درنقطه ای که راهم را تاریکی فرامیگیرد،گویی رویایی میبینم که درانتظارماست.آسمان سیاه با ابرهای خاکستری پوشیده شده.گویی رعد وبرق پنجره ی خانه هارانشانه گرفته.عالم وآدم درخوابند،فقط دو دوست بیدارند.یکی منم ودیگری پیاده روهای خلوت
اهوم میدونم. اما زجر کشیدن و نکشیدن بخاطر کسی که دست خود ادم نیست. یهو میبینی حالت بده
درکت میکنم زخم میخوره آدم ولی به مرور کمرنگ میشه
آدمای بهتری هستن که میتونن زندگی رو واست قشنگ کنن که مجبور نباشی زجر بکشی
در کوچه ام،در یک کوچه خلوت وبی کس راه میروم.بدون نگاه به پشت سر،درنقطه ای که راهم را تاریکی فرامیگیرد،گویی رویایی میبینم که درانتظارماست.آسمان سیاه با ابرهای خاکستری پوشیده شده.گویی رعد وبرق پنجره ی خانه هارانشانه گرفته.عالم وآدم درخوابند،فقط دو دوست بیدارند.یکی منم ودیگری پیاده روهای خلوت