2777
2789

قبلنا به رفتاراش دقت نمیکردم با خودم میگفتم حتما یه سری چیزارو بلد نیس یا دقت نمیکنه ک خونوادش هیچوقت سراغی از من نمیگیرن،دعوتم نمیکنن،بی محلی میکنن

اما بعدها که دقت کردم دیدم فقط برامنه ک بلد نیس…مثلا دائما میگه برو به خونوادم سر بزن؛بابام مریضه بهش زنگ بزن؛مامانم تنهاس برو پیشش؛ابجیام گرفتاری دارن برو کمکشون؛ولی هیچوقت به خونوادش نمیگه با من باید چجوری رفتار کنن

داییش فوت کرده چند روزه تو مراسمشون همش دارم کار میکنم مریض شدم…امروز اومدیم خونه میگه کاش میرفتی خونه مامانم یه فاتحه میدادی… انگار اتیشم زدن  گفتم اتفاقا میخواستم برم ولی این حرفو ک زدی دیگه نمیرم چطور بلدی ب مامانت احترام بزاری ولی بلد نیستی بهشون بگی یه حالی از من بپرسن انقد تو مراسمشون کار کردم مریض شدم

گف باز شروع نکن اعصابمو خورد نکن نمیخواد بری اصلا

واقعا دارم اتیش میگیرم از این رفتاراش دلم خیلی گرف

انگار نه انگار من زنشم این اولین بارش نیس فقط یه نمونه اش رو گفتم…

ازین به بعد خودتو کم رنگ کن براشون

اگرم گفت چرا نرفتی بگو گرفتار بودم و مطب دکتر بودم پریود بودم و هزاران بهانه

ولی کم کم یهو بکشی کنار تابلوئه

این بهترین راه برای این چاهیه که خودت برای خودت کندیه


مامان 💖مهدی و لیانا💖                                                                                                                                                                                              کاربری سال 97 امو تعلیق کردند😕مامان_مهدی_جونم

بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

مگه چند روز تو مراسم نبودی ،حالا بری دوباره خونه مادرش به در و دیوار فاتحه بدی

از همین میسوزم دیگه واسه اونا افراطی احترام گذاشتن رو بلده دائما منو زیر پاشون قربونی میکنه اما من گفتنی میگه شروع نکن 

احساس خواری و بی ارزشی میکنم

میدونی چیه عزیزم

من یه مدته که مریض شدم و سینوزیت گرفتم! اینم دسته گلِ پسرِ مادرشوهرمه! شوهر خودم!

که اقا عقده هایِ دوره ی کودکی ش این بوده که موتور سوار شه! و موتور خریده

فکر کن یه باسن پاره داره رفته یه موتور گرون قیمت خریده و توی مهر ماه بود فکر کنم من بیچاره (و احمق!) سوار موتورش میشدم!

و نزدیک3ماهه که درگیر سینوزیتم و خوب نمیشم!

حالا چند روزی بود که شوهرم یه حرفی رو میزد که چقدر این دکتر اون دکتر میری! 

و اگه سالم هم باشی بری دکتر میگن فلانی و بهمانی و ...

تا دیشب که سر حرف شد و مادرش دقیقاً حرفای شوهرمو میگفت!

و شروع کرد به گ-و-ه خوری کردن!

خلاصه اش کنم:حرفایِ اون مدت شوهرم همش دیکته های مادرش بوده!

که تو کله اش کرده!

شوهر منم که حراف و بچه ننه هر چی میشه زودی میره پیش مادرش میگه و توضیح و تفصیل و...!


ازین به بعد خودتو کم رنگ کن براشوناگرم گفت چرا نرفتی بگو گرفتار بودم و مطب دکتر بودم پریود بودم و هز ...

نه عزیزم اتفاقا الان دوماه بود خونشون نمیرفتم چون اونا انتظار دارن من بی دعوت دائما برم بهشون سر بزنم 

شوهرم هر روز میرفت سر میزد یبار نمیگفتن زنت کجاس اونم بیارش بیاین شام اصلا تخم مرغ بخوریم

بعد دوماه دیدم شوهرم گوله ی اتیش شده میگه تو اصلا خونواده ی منو ادم حساب نمیکنی منم دیگه خونه ی بابات نمیام و از این حرفا

انتظار احترامی رو دارن ک خودشون یک درصدم به ادم نمیزارن

من از رفتار اونا نمیسوزم فقط شوهرم اتیشم میزنه

الان وقتش نبود بگی باید میزاشتی دور از جونت هر وقت مریض یا خدای نکرده مشکلی برات پیش میومد گله میکرد ...

خب الان دقیقا چند روزه مریضم حتی با این حالم باباشو ابجیاشو دعوت کردم شام چون مامانش مونده بود خونه ی داداشش تا شب هفت

یبار به اونا نمیگه زن من تو مراسم شما ب این حال افتاده یبار حالشو میپرسیدین

اصلا برام مهم نیس اونا حالمو بپرسن یا نه؛اینکه شوهرم برا من کوچیکترین احترامی قائل نیس میسوزونتم

منم قبلا خیلی اسکل بودم میرفتم تنهایی بالا!

و اینا حالا یه مدت خیلی زیادیه دیگه اگه شوهرم نباشه که اصلا

مادرشوهرمم صدام میزنه چند بار که تنهایی بیا بالا منم تنهام ولی من محلش نمیدم!

به حدی که یه بار شوهرم میگفت نمیری بالا ناراحت میشن و ...

و فهمیدم ک مادرشوهرم باز یه چیزی زر زر کرده پیش شوهرم 

ولی من محلش ندادم! و همون روندِ خودمو پیش گرفتم!

والا خیلی زنیکه تحفه است برم ورِ دلش!

دیگه به حدی پررو عه ببینه من نمیام بالا اون میاد پایین که فضولی همه چیز رو بکنه!

البته بماند که صبح ها که من نیستم میره پایین و همه جا سرکشی میکنه زنیکه فضول

میدونی چیه عزیزممن یه مدته که مریض شدم و سینوزیت گرفتم! اینم دسته گلِ پسرِ مادرشوهرمه! شوهر خودم!که ...

پس منو خوب‌میفهمی

همخ ی بدبختیا و حمایتای بی جا و گرفتاریاشون برای ماست ولی احترام گذاشتنی خونوادشون اولویته 

منم واقعا دارم اتیش میگیرم نمیتونم حتی توصیف کنم چقد دلم گرفته

احساس میکنم کوچیکترین نقشی تو این زندگی ندارم

پس منو خوب‌میفهمیهمخ ی بدبختیا و حمایتای بی جا و گرفتاریاشون برای ماست ولی احترام گذاشتنی خونوادشون ...

اره بابا منو یادت نیست؟قبلا باهم حرف زده بودیم..کلا همشون همچین موجودای چندشی ان 

منم قبلا خیلی اسکل بودم میرفتم تنهایی بالا!و اینا حالا یه مدت خیلی زیادیه دیگه اگه شوهرم نباشه که اص ...

واسه من اصلا براشون مهم نیس ک من برم خونشون یا نه ینی دردشون دیدن من نیس همینکه پسرشون رو میبینن که طرف اوناس احساس موفقیت میکنن و همین براشون کافیه…

اما واسه اینکه بندازنش به جون من و جنگ راه بندازن تو زندگیمون همش میگن زنت به ما احترام نمیزاره بیاد یه سر بزنه

شوهره احمقمم یبار نمیگه شما بفرما زدین و اون نیومد؟

اره بابا منو یادت نیست؟قبلا باهم حرف زده بودیم..کلا همشون همچین موجودای چندشی ان

اره عزیزم یادمه

نمیدونم واقعا از دست اینا چی میخوایم بکشیم

خیلیا بهم میگن ولش کن اهمیت نده برای خودت زندگی کن

چندبارم تصمیمم گرفتم اینجوری باشم اما انتظار دارم همونطوری ک هیچوقت به خونوادش نمیگه باید ب من احترام بزارن پس به منم نگه ک پادویی خونوادشو کنم 

اینو نمیفهمه

انتظار داره فقط یک طرفه باشه

واسه من اصلا براشون مهم نیس ک من برم خونشون یا نه ینی دردشون دیدن من نیس همینکه پسرشون رو میبینن که ...

والا واسه منم همینه!

بعد میدونی منم احمقم خب

جاری ام دعوت تا دعوت میاد خونه مادرشوهر

مادرشوهر هم خودشو واسش جر میده

من چون از اول تو دم دستش بودم حالا فکر میکنه احمقم که ازم سواستفاده کنند!

حالا به جایی رسیدم که جایی بخوان برن اول به جاری م میگن!

بعد هم به شوهر من میگن و منو ادم حساب نمیکنند!

شوهرمم بیشعوره که نمیگه وایسین به زنم بگم ببینم اون چی میگه!

خودش موافقت میکنه و اگه یادش بمونه به من میگه اگه که ایکیوی ماهی ش فعال شده باشه که یادش میره و من تا دقیقه نود خبر ندارم و بعدم اگه بگم من نمیام ادم بده من میشم!

اوایل ازدواج که اینقدر بیشعور بود شوهرم که من میگفتم نمیام خودش تنها همراه ننه جونش میشد و میرفت!

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792