واقعا خسته شدم باورتون میشه دیروز دوساعت از دستش گریه میکردم یعنی میشه حداقل واسه یک روز هم مونده به زندگیم اون وجودش دیگه نباشه 😭😭
مامانت چی
خودتو تغییر بده، ارزوی مرگ نکن
دیگه واقعا از دستش خسته شدم حس میکنم اون یک شیطان که واسه آزار من اومده گاهی با خودم میگم برو بکشش راحت شی از دستش
وقتی وجودشون نباشه زمانیه که بود و نبودشون دیگه برامون فرقی نمیکنه
یه روزایی تو عمرم بود فک میکردم نمیگذره اما گذشت خداروشکر
من از دست پدر شوهر میکشیدم نه مادربدبختش
اما الان هردوشون فوت کردن 14ساله متاهلم
ولی شوهرم از تمام خانداناش بیشتر ازارم داد اونم سپردم به خدا
چه جالب من دیشب از ترس مرگش گریه م‌گرفت ازاری ازش ندیدم
چرا حرف هر کسی اینقد براتون مهمه؟؟
حالا مخاطب هرکسی میخاد باشه،هر حرفی هم زده باشه؟
دنده بی عاری رو برای همین اشخاص گذاشتن،!
از کوزه همان برون تراود که در اوست،،شما غصه بی شخصیتی بقیه رو هم می‌خورید!!!
انشالله‌خلاص بشی ازدستش
حتما سختی زیادی کشیدی که به این نقطه و این حرف رسیدی اما از خودت و شوهرت شروع کن اگر بخواید میتونید حد و حدودتون با بقیه رو مشخص کنید که اینجوری نتونن آزارتون بدن.
دوس داری تعریف کنی؟ اگر حالت بهتر میشه تعریف کن اکر نه برای خودت هم تکرار نکن ماوقع رو
منم میگم کاش شوهرم نباشه کاش.
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
42 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز