2777
2789
عنوان

همسرم عصری رفت بیرون و نیومد خونه

7648 بازدید | 136 پست

عصری با ناراحتی و عصبی رفت..

گفت کار دارم الانم نیومده فقط ی پیام داد شب نمیامو...‌

اولش گفت ازت خجالت میکشم

بعد سریع پاک کرد گفت حالم خوب نیست همینجا میخوابم.

منم بهش گفتم دیگه ارتباطمون قطع میکنم با پدر مادرم و هرچی تو بگی و....

گفت نه ... و هرچی میخوای هم بخر براشون و....

براش یه طومار بلند بالا نوشتم...

که تو از روز اول همه چی رو میدونستی و خودت خواستی و......  خودت اومدی..   گفتی مهم نیست

گفتی کمکت میکنم

گفتی خودتو میخوام و...

گفتی فراموش می‌کنیم و.....

وکلی حرفامو گفتم . گفتم حق نداشتی حرفشو بزنی و....

فقط یه کلمه نوشت باشه......


میدونم ک تا آخر عمرم نمیتونه کنار بیاد و فراموش کنه.. 

گاهی فکر میکنم اشتباه کردم

باید پا رو دلم میزاشتم و از این ازدواج می‌گذشتم...

خودم کردم ک.... بر خودم باد...

بگم دلیلش رو کلا دیگه نا انید میشین ازم و کلا اون فکرایی ک ازم داشتین نابود میشه

من دو سال تمام بیهوده یه مسیر طولانی رو برای درمان حضوری پسرم می‌رفتم که بی نتیجه بود.😔 الان  19 جلسه گفتاردرمانی آنلاین داشتیم و خودم تمرین میگیرم و کار میکنم. خدارو شکر امیرعلی پیشرفت زیادی داشته 😘

اگه نگران رشد فرزندتون هستین خانه رشد  عالیه. صد تا درمانگر تخصصی داره و برای هر مشکلی اقای خلیلی بهترین درمانگر رو براتون معرفی میکنن من از طریق این لینک مشاوره رایگان گرفتم، امیدوارم به درد شما هم بخوره

چیزی ک داره اذیتش میکنه و هم خودش هم منو داره ذره ذره آب میکنه یه جریان دیگه س....

ک قبلا گفتم..

ولی کامل نگفتم و سانسورش کردم...

امروزم تو بحث اونو کشید وسط...

با اینکه قسم خورده بود هیییییچ وقت نگه و...

خودش اصرار کرده بود ک براش مهم نیست..

ولی امروز  گفت....

حالا که از حرفایی که عصر زده پشیمونه یجوری رفتار کن نه سیخ بسوزه نه کبابانقد نگو باشه قطع رابطه میکن ...

نه ربطی ب خانواده م نداشت...

یعنی موضوع مادرم و حرفاش باعثشد عصبی بشه بعد چیزای دیگه گفت

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792