بعد بزار ی چیز دیگم بگم😂
من خالم همیشه متفاوت بود همه خاله هام و مامانم زیر ۱۸ ازدواج کردن
مامانم ک قرار بود ۱۴ سالگیش شوهرش بدن خودش بهمش زد
ی خاله دیگم همیشه عشق درس و پیشرفت و مهاجرت بود خودشو کشت برا درس صدشو گذاشت سال اول ی رشته خوب اورد مامانبزرگم نزاشت بره گفت شهر دوره
سال دوم همینطور تو شرایط بد با فشار عصبی خوند خوند تا بلاخره ی چیز اورد و رفت
تو ۲۲ سالگی فهمید ام اس داره
درسو ادامه داد ولی هر جا رفت کار گیرش نیومد دیگه گفت ازدواج هم نمیکنم نمیخوام کسیو بد بخت کنم هنوزم خیلی کیس های خوب داره ولی خب...
تو این دوره ای ک نوزاد دنیا میاد تا سرطان داره آدم میترسه بشینه حقیقتا😂