در تهران مرد پینه دوزی بود به نام سید عبدالکریم که من او را کم دیده بودم، نه به خاطر آنکه به او علاقه نداشتم بلکه به خاطر کمی سن، لیاقت معاشرت با او را در خود نمی دیدم ولی اکثر علماء اهل معنی معتقد بودند که گاهی حضرت «بقیه الله» (علیه السلام) به مغازه محقر او تشریف می برند و با او می نشینند و هم صحبت می شوند.
لذا بعضی از آنها به امید آنکه زمان تشریف فرمائی حضرت «ولی عصر» (علیه السلام) را درک کنند، ساعتها در مغازه او می نشستند و انتظار ملاقات حضرت را می کشیدند و شاید بعضیها هم بالاخره به خدمتش مشرف می شدند.
مرحوم سیدعبدالکریم اهل دنیا نبود حتی خانه ی مسکونی نداشت و تنها راه درآمدش کفاشی و پینه دوزی بود.
یکی از تجار محترم بازار تهران، که بسیار مورد وثوق علماء بزرگ و مراجع تقلید بود، برای من نقل می کرد:
که مرحوم سید عبدالکریم در منزل یکی از اهالی تهران مستأجر بود با اینکه صاحب خانه زیاد رعایت حال او را می کرد در عین حال وقتی اجاره اش بسر آمده بود، حاضر نشد که دوباره منزل را به او اجاره دهد و به او ده روز مهلت داده که منزل دیگری برای خود تهیه کند.
روز دهم در عین اینکه نتوانسته بود، خانه ی دیگری اجاره کند منزل را طبق وعده ای که به صاحب خانه داده بود، تخلیه کرده و وسائل منزل را کنار کوچه گذاشته بود و نمی دانست که چه باید بکند؟
در این بین حضرت «بقیه الله» ارواحنا فداه نزد او می روند و می گویند: ناراحت نباش اجدادمان مصیبتهای زیادی کشیده اند.
سید عبدالکریم می گوید: درست است ولی هیچ یک از آنها مبتلا به ذلت اجاره نشینی نشده بودند.
حضرت «ولی عصر» ارواحنا فداه تبسمی می کنند و به این مضمون با مختصر کم و زیادی می فرماید:
درست است ما ترتیب کارها را داده ایم، من می روم پس از چند دقیقه دیگر مسأله حل می شود آن تاجر تهرانی که قضیه را نقل می کرد در اینجا اضافه کرد و گفت: که شب قبل من حضرت «ولی عصر» ارواحنا فداه را در خواب دیدم، ایشان به من فرمودند:
فردا صبح فلان منزل را به نام سید عبدالکریم می خری و در فلان ساعت او در فلان کوچه نشسته می روی و کلید منزل را به او می دهی.
من از خواب بیدار شدم ساعت ۸ صبح به سراغ آن منزل رفت، دیدم صاحب آن خانه می گوید: چون مقروض بودم دیشب متوسل به حضرت «بقیه الله» ارواحنا فداه شدم که این خانه بفروش برسد، تا من قرضم را بدهم.
من خانه را خریدم و کلیدش را گرفتم و وقتی خدمت مرحوم سید عبدالکریم رسیدم که هنوز تازه حضرت «بقیه الله» ارواحنا فداه تشریف برده بودند.
خدا آن تاجر محترم که از دنیا رفته و مرحوم سید عبدالکریم را رحمت کند.