متولد 76هستم
سال ۹8 طلاق گرفتم شوهرم شیشه میکشید 2سال کشید تا طلاق کاملم بگیرم سال ۹8طلاق کاملم بود
من تو دادگاه با یه اقایی اشنا شدم واقعا دوستش داشتم تا 2سال دوسم داشت بعدش سرد شد
خانوادم فهمیدن که من قبل طلاق با این بودم خدایی بلایی نمونده که خانوادم به سرم نیاورده باشن بخاطرش داغون شدم
خیلی سرد شده خیلی خیلی
من ۳،۴ماه مونده به طلاق کاملم با این اقا اشنا شدم ولی هرچند خانوادم فکر میکنن بخاطر این من طلاق گرفتم
خیلی سرد باهام رفتار میکنه من خیلی دوستش دارم
بخدا اندازه یه عنکبوت شدم از بس گریه کردم چشام تاری دید پیدا کرده
20 روز پیش دعوایی راه انداختم که سرد شدی و فلان در جوابم گفت من به چشم مطلقه تورو میبینم من تورو برای.... میخواستم از طرف خانواده نمیتونی بیرون بیایی شرمنده من دیگه نمیتونم ادامه بدم پیام دیگه بلاک میکنم
من دیگه هیچ پیامی ندادم حتی جواب پیامش
چون عمل بینی داشت من از رفیقش حالشو پرسیدم
دیروز دیگه طاقت نداشتم پیام دادم براش ببینید چیا گفت برام🥲💔
پسره 2سال از من بزرگتره و اینکه یدونه دختر داره
من بچه ندارم
⛔⛔⛔این از زبون رفیقم هست خودش هرچقدر تاپیک میزنه نمیاد ⛔⛔⛔