اونایی ک میگین به همسر نباید بد خانوادت رو بگی

چیزی ک الان تو این شرایط میتونم بهت بگم اینه خودت رو سرزنش نکن بلاخره تو هم ادمی ادم چقد میتونه تو دار باشه

خداروشکر ک شوهرت دوستتداره 

حرفاشو بدل نگیر مردا کلا اینطورن حس مالکیت نسبت ب همسرشون دارن برا خودم هم پیش اومده مثلا با برادرم حرفم شده شوهرم فهمیده همش نگران این بودش ببینه داداشم دست روم بلند کرده یا نه

عب نداره میگذره شوهرتم آروم ک شد خودش درک میکنه 

اینکه بقیه کاربرا میگن اینجور مسائل رو نگو فقط ققط بخاطر عواقب بعدش هستش درسته ادم از لحاظ روحی آروم میشه ولی همین ک شوهر ادم همش بخواد تو دعوا ها طعنشو بزنه اینش بده. حالا مهم نیست اینم تجربه شد 

دنیا تو با درس و کار و حرفه و پیشرفت شلوغ کن

با پشتوانه خدا و همسرت

مادرت و خانواده تو بدون بی احترامی و دلخوری و عذاب وجدان بعدش بذار کنار

دنیا خیلی جای سرگرمی داره 

هوای شوهرت رو داشته باش حالا که پدر بچه ات هم هست

دوباره بچه دار شو

اخلاق های تعصبی اش مطمئن باش کم رنگ میشه

برو سمت خدا 

نماز و دعا

آنقدر که آروم میشی 

میخوای چیکارشون جواهر جان؟ 

بشین زندگیتو کن با شوهرت 

با اون چیزایی که گفتی خانواده خوبی داشتی 

رهاشون کن و کنار همسرت باش 

وقتی می دونستی شرایط این طوری هست 

نباید دو هفته دوران عقد می موندی پیشش 

که از همه ی  جزییات زندگیت با خبر بشه 

دو هفته پیشش موندی؟ تو دوستی ؟

اون موقع که تعریف میکردی نگفته بودی اینارو 

وگرنه نمیذاشتیم 😂