کی شوهرش بعد از طلاق برگشته

خودتو گول نزن 

من خودمو گول میزدم میگفتم شب میخابه جای خالی منو کنارش حس میکنه ، میره حموم یادم میوفته فلان فلان فلان 

آخرش بعد اشتی ک کردیم دیدی ب دلت میوفته هیچ وقت گوشیشو چک نکرده بودم دیدم عهههه ۵ تا دختر همزمان چت س.ک.سی هه 

تازه گردن نمی‌گرفت ن چون قهر بودیم نیاز داشتم اینم شد دلیل اخه 

از خدا بخاه بخدا ک برکت روونه زندگیت میشه جوری ک دیگه دوست نداری برگرده 

نمیگم راحت گذشت سخت گذشت انقدر گریه کردم ماه اول ده کیلو کم کردم ولی آروم آروم رفت از قلبم ، از ذهنم ، از هرجا ک فکرشو کنی من شیرینی دادم ب چند نفر بخاطر این ک تونسته بودم کلا بذارمش کنار 🤣🤣🤣 

من شوهرم نبود نامزدم بود خدارشکر ک نشد چون تو این یک سال میتونم ب جرعت بگم فقط دو ماه مفید دعوا نداشتیم یک سال باهاش بودم ، ماه اول انقدر گریه کردم ده کیلو کم کردم فقط ی چی میخوردم ک نمیرم از ماه دوم تا ۳ ماه بعدش خودمو تو عرق گم کردم و بعد سعی کردم انقدر پیشرفت کنم ک وقتی روزی برگشت حسرت بخوره ک این کارو کرد ۵ نفر رو تو گوشیش دیرم نفر ششم رفیق خودم بود ک هنوز تو بیوش زده r 🤣🤣 

این هیچی فدا سرم 

من خودم بچه طلاقم بابام مامانمو طلاق داد نمیگم مامانم بی تقصیر بود اونم بود ولی خب جدا شدن بعد ۱۴ سال زندگی ک من اون زمان ده سالم بود من با مامانم بودم مادر داغونی ک خودشو تو دوستاش گم کرد و من مستقل فکری خودمو بزرگ کردم کاری ب ایناشم ندارم 

مامانم عاشق بابام بود انقدر الان شکسته شده بابامم همین طور زندگی نمیکنن فقط کار میکنن تفریح ندارن خوشی ندارن از زندگی راضی نیستن مامانم همه کار برای برگشت بابام کرد اینو بفرست اونو بفرست منو خر می‌کرد میگفت بخای ازدواج کنی چون بچه طلاقی میترشی 🤣🤣 خلاصه ک بابام برنگشت تا بعد فک کنم ۳.۴ سال بعد برگشت مامانم خودشو ب درو دیوار زد گ برگرده ولی بازم بابام برنگشت ولی شد بهترین دوستش ک همه جا باهاش هست ولی شوهرش نیست 

اگه بخای بشی مامان من بچت عین من کم مهری میبینه بزرگ ک بشه متنفر از خانواده میشه ، اگه بشی مامان من زندگیتو میبازی تو افکار پیر میشی زودتر از موعدش یائسه میشی موهات سفید میشه تو غصه غرق میشی 

سعی کن فقط از ته دل از خدا بخای نخاه برگرده اگه میخاست نمیرفت بخاه انقدر ادمای جدید بیان تو زندگیت ک نبود شوهرت حس نشه واقعا میشه من باور نمیکردم میگفتم هه خدا میاد شبا بریم بیرون بگیم بخندیم ؟ خدا میاد با من بریم راه بریم عقلم انقدر کم بود 

تا خاستم و شد زندگیم هدف دار شد تلاش کردم در نبودش گوشیمو عوض کردم ماشینمو خریدم موتورمو گرفتم دارم دارم فردا می‌رم کارای پاسپورتمو اوکی کنم ی مسافرت برم 

و اینم بگم این حرفا رو از کسی شنیدی ک تو سن ۲۲ سالگی از فشار های زیاد کارش ب روانپزشک رسید و قرص خورد تا خوب بشه 

بالاخره سختی زندگی هر شخص ی جوری آدمو نابود میکنه 

و کلام آخر تلاش های آخرتو بگن نذار دلت بمونه ک اگه فلان کارو میکردم شاید میشد و هی بشینی خود خوری کنی ولی همیشه همینه ب قول دوستم میگفت تو هر رابطه ای ک تموم میشه یکی خوشحاله یکی ناراحته و تو گذر زمان جاهای اون شخصا عوض میشه بخاطر بچت با خودت عهد ببند بگو تمام تلاشمو میکنم شد شد نشد باید تمام تلاشمو برای خودمو بچم کنم بچت ۴ سالشه یادش میره سنی نداره فقط بستگی ب خودت داره ک چجوری مدیریتش کنی و اینم بگم هر چقدر بیشتر خودتو خار و خفیف کنی ورق بر نمیگرده فقط بیشتر ب این نتیجه میرسه ک رو کاری ک داره میکنه مصمم تر بشه 

ایشالا یادت بره و خوشبخت بشی عین من ایشالا مهرش بره 

همین دیگه یه درسی پشت این ماجرا نهفته ، شاید خود شناسی شاید خدا شناسی...

شاید قراره وارد یه مرحله ای بشی ك خیلی خوشبخت تر از الان باشی..

دیگه بهش فکر نکن و فقط بپذیر ك تموم شده و به مرحله جدید زندگیت فکر کن 

طلاق گرفتین آخرش؟

اسی انقدر نگو زندگی من و بچم نابود شد 

خداروشکر خونه هست و خودت شاغلی دخترت داری دخترتم هر وقت دلش تنگ شد به باباش زنگ بزنه ..اسی تو بشو عامل شادی دخترت ..دخترت هم دلیل خوشبختی تو ..فکر کن شوهرت رفته سفر آخرت انقدر خودخوری نکن مقایسه نکن..اونها فقط یه ترکیب سمی اند زنی که باارزش باشه آویزون مرد متاهل نمیشه مرد هم اگر شرف داشت خرج بچش میکرد ...فکرش از سرت بیرون کن بخند شاد باش تا دخترت بخنده و شاد باشه یه یاعلی بگو زندگی تون رو بساز 

عزیزم برات دعا اینا نگرفتن؟

زندگی منم روی هواست بابا به جهنم هرچه پیش اید خوش اید چه کاری از دستمون برمیاد؟ بسپار به خدا برو جلو