سلام خانوما
پدر من چهار سال پیش که جهاز داد به من جهاز خوبی داد انصافا ولی خب جشن عقد و بریز و بپاش از سمت من دیگه نداشتیم ...شوهرمم خونه داشت و خونه رو خوب باز سازی کرد و جشن عروسی هم گرفت
الانم باردارم و از نظر سیسمونی اوکی ام
چند وقت پیش سر خرید یه زمین هعی پول کم اورد چون باید نصف دیگه زمینو از شریک میخرید حتما پول میخواست و من هعی اصرار به شوهرم و شوهرم حدودا چهارصد میلیون پول داد بهش ولی لا به لا حرفامون کفتیم به پول طلا پولو قرض میدیم بعدا طلا بهمون بدید
الان میگه اون زمینو میخوام بفروشم و یه مغازه برا داداشت بخرم و کامل بزنم به نامش به جای سیسمونی و جهازی که به تو دادیم
من خداروشکر اندازه خودم دارم ولی میدونید یه لحظه دلم لرزید اگه اینکارو کنی دور از جون پس فردا اگه نیاز به من داشتید با شناختی که از شوهرم دارم شوهرم میگه هرکی که زمینی که تو موقع نداری من دست باباتو گرفتمااا به نامش خورده همون اون مامان و باباتو جمع کنه
میترسم فقط میترسم
هعی میگم بابا خب اونم جشن عروسی میخواد اونم طلا میخواد برا زنش رو اونا کمکش کن خب
🙂🙃میگه نه من وظیفمه کار و خونه رو برا پسر جور کنم و باید مغازه بخرم که کار داشته باشه