سر صبحی دعوامون شد سر گیرای الکی
امروز هم از سر کار و باشگاه اومده فقدددد رفته تو گوشی
از صبح هم نه زنگ زده بود نه پیام داده بود
بهشم میگم میگه سر به سرم نزار حوصلتو ندارم برمیگردم ی چی بهت میگم😔
چند وقته اعصابش ب خاطر مشکلات بیماری باباش خورده
نمیدونم واقعا چیکار کنم
منم این وسط آدمم به من چه خب...
مثل پدر خودمه من هم ناراحتم
ولی این وسط من چه گناهی دارم!!!
شاید بیماریش سالها طول بکشه مگه ما نباید زندگی کنیم؟