ازنجان گفتن وقتی اومد برو معذرت خواهی کن آخه مگه چیکارکردم برم معذرت خواهی کنم؟
اونا بدترین کارو باهام کردن تو عقدم وسط شام ک خودرو پاشدن رفتن همه موندن چرا رفتن.یا همش پشت سرم بد میگن پشت سر نامزدم بد میگن.
نامزدم قراره ی کاری بره اومده بودن واسه تحقیق کاری منو نمیدونم از کی پرسیده بودن چجور دختریه پشت سرم بد گفته بودن.
مامانم ب آبجیم گفت پشت سر ابجیت نمیدونم کی بد گفته
گفت دهن هرکی گفته بده دمشگرم و..
بارم سکوت کردم چیزی نگفتم
خواهرت جنگ اشتباهی را شروع کرده ...
به مرور هم همسرت شما و هم همسر خودش متوجه شیطان صفتی خواهرت میشن و از میدون میره کنار.
شما ولی تو میدون جنگ نباش و کل کل نکن ...عذرخواهی هم نکن...
فقط تا جایی که میشه خودت را دور نگه دار و قطع رابطه کن با خواهرت...از اتیش حسادت داره میسوزه
درسته عزیزم
من باید برم معذرت خواهی کنم؟
اونا خیلی باهام بد رفتار کردن موقع عقدم موقع شام پاشدن رفتن انگاری غریبن
پشت سرم حرف میزنن
یا آبجیم میگه ب بابام اگه تخت خواب بخری خودت میدونی چون ب اون نخریده بود در کل حسادت میکنه بهم
خب عزیزم شما باید کمی سیاست بخرج بدی که این مورد بین شما خواهرا اختلاف نندازه
مثلا بقول اون دوستمون از خواهرت نظر بخوای از شوهرش نظر بخوای کلا در کارات شریکشون بدون اینجوری که شما میری تو اتاق اونا بدتر فک میکنن شما خودتو میگیری
یجوری باهاشون رفتار کنید احساس کنن اونا رو از خودتون میدونید
زیاد هم پیششون خواسته یا ناخواسته فخر فروشی نکنید کمی از مشکلاتتون هم بگید از گرونی
معذرت خواهی نکن اومدن چای ببربراشون
اینجور رفتار کن انگار هیچ اتفاقی نیفتاده
زنگ بزن خواهرت بگو فلانی میخوام برم فلان چیز بخرم می ایی باهم بریم
و.....
خودتو بزن به اون راه
اولش سخته اونها هم کم کم یخشون بازمیشه
میگه معذرت خواهی بگو چشم
به پدرت بگو سیاست داشته باشه تختخواب برات بخرن بگن دامادخرید لازم نیست خواهرت ازهمه چیز مطلع بشه
یاپدرت کارتشو بده شما باهمسرت برو بخر بعد بگو فلانی خودش خریده
خب کمی خودتو جای خواهرت بزار
معلومه که وقتی پدرت برای اون مثلا جهیزیه متوسط خریده ولی برای شما جهیزیه عالی بگیره حرصش میگیره منم باشم از پدرم دلخور میشم بلکم عصبی بشم حدس میزنم شوهر شما پولدار تر از شوهر خواهرتونه و این یجورایی قوز بالا قوز شده
