بهش میگن ملاقات خصوصی فرض کنین یه آقایی زندانه بعد این برای رفع نیازش خانمش میره زندان برای ملاقات خصوصی و بعد میرن تو یه اتاق که فقط یه تخت داره بهش میگن ملاقات خصوصی😂😂
من نمیدونستم پارسال فیلم ملاقات خصوصی که نگاه کردم تازه فهمیدم که چی هست
یکسری از تاپیک ها واسه خواهر کوچیکمه من گرردن نمیگیرم 😂😂 مال وقتیه که عاشق شده بود ....بعضی از نشدن های زندگی تو بذار به حساب اینکه اگه میشد خیلی بد میشد،به خدا اعتماد کن اون مصیبتی که چهرهی واقعی آدمای اطرافت رو برات مشخص میکنه اتفاق بدی نیست ،بلکه هدیهای از طرف خداست برای تو آیا آنانی که شب گریه میکنند، میدانند؟الله و فرشتگانش بسیار نگران میشوند؟و آنجاست که خداوند میفرماید :"یؤتِکُم خَیْراً مِمَّا أُخِذَ مِنْکُمْ"قسم به خودم که برای تو بهتر از چیزی که از دست داده ای نصیبت میگردانم«آیه ۷۰ سوره انفال» تو ای که داری اینو میخونی بدون که من خیلییییی دوست دارم برام دعا کن
اره همسر من سرباز زندان بود می کفت هر وقت ملاقات شرعی بوده اسم زندانی رو می خوندن خانمش با نشون دادن مدارک می رفته داخل می گفت این وسط هر هفته یه پیرزن اضافه میومده یعنی به چه امیدی میومده الله اعلم، می کفت کیفش هم پر از لوازم آرایشی بوده
یکسال پیش هیچ امیدی نداشتم، همه روش ها رو امتحان کردم تا اینکه بعد از کلی درد کشیدن از طریق ویزیت آنلاین و کاملاً رایگان با تیم دکتر گلشنی آشنا شدم. خودم قوزپشتی و کمردرد داشتم و دختر بزرگم پای پرانتزی و کف پای صاف داشت که همه شون کاملاً آنلاین با کمک متخصص برطرف شد.
کسایی که حبس ابد و اینا هستن یا زندان خیلی میمونن ده بیست سال اونا رو میارن به ل و ا ط
لوا ط چیه دیگه
پیام های دعا یا صلوات رو لایک کردم بدونید دعا کردم براتون متقابلا التماس دعا دارم🙏برای بچه دار شدنم سه تا صلوات بفرستید لطفا🙏درخواست دوستی نمیپذیرم اگر مورد خاصی بود توی تاپیک هام بگید با هماهنگی درخواست. و برای همسرم: چهل سال بعدجلوی آینه موهایم را شانه کنم..👵روسری آبی ام را بپوشم وآرام آرام بروم توی آشپزخانه..نگاهت کنم و بگویم :دیدی گفتم میان ..لبخند بزنی☺بگویی : چقدر قشنگ شدی😍یاد وقت هایی بیفتم که جوان بودم.👩ناراحت شوم که پیر شده ام 👵..زشت شده ام ..و تو باز بگویی با موهای سفید بیشتر دوستت دارم👵و من مثل هفده سالگی هایم ذوق کنم😍سر بزنم به قیمه ای که برای بچه هایمان پخته ام ..🍲بعد تو از نوه ی آخرمان بگویی.بگویی این فسقلی عجیب شبیه تو شده..من برایت چای بریزم.☕بچه هایمان بیایند.مدام بگویم :قند نخور آقا.چایی داغ نخور .. بذار سرد شه..تو لبخند بزنی☺من مثل چهل سال پیش شوم و جلوی بچه هایمان سرم را روی شانه ات بگذارم ..💑نوه هایمان را بغل کنیم .👶دخترهایمان سالاد درست کنند و غذا بیاورند ..پسرها سفره بیاورند و بشقاب بچینند..پسر اولمان بگوید :هیچی دستپخت تو نمی شه مامان..عروسمان خودش را برایش لوس کند و بگوید:پس دستپخت من چی ؟!پسرمان نازش را بکشد😍ما از حال خوششان ذوق کنیم ...زیر گوشت بگویم : مرد زندگی بودن را از خودت یاد گرفته.❤باز هم نگاه های مهربانت.👀و باز هم درد زانوهایم یادم برود ...بچه ها بروند خانه هایشان ..ومن از خوشحالی ده بار بمیرم که چهل سال است تو را دارم❤