قبلا راجب این مشکل تاپیک زده بودم که مادرشوهرم سکته کرده و فعلا رو تخت خوابیده و نمیتونه بلند شه،پرستار هم گیرمون نیومده ک بتونه ازش مراقبت کنه
اینجا میام حداقل حرفامو بزنم آروم بشم
واقعا خسته شدم هر بار ک از اونجا میام از شدت حجم فشار عصبی مریض میشم و نمیتونم به کارای خودم برسم.
راه حلی دارید شما 🤦♀️
حجم انرژی منفی خونشون بی نهایت بالاست و واقعا بدجوری روانم داره آسیب میبینه
دختر نداره؟
عزیزم واااقعا خدا قوت شما کار خیلی بزرگ و خداپسندانه ای انجام میدی.اگر حجم انرژی منفی به نظرت بالاست اما قطعا بدون خدا یک عالم ثواب برای شما مینویسه که پرستاری از یک مادر میکنی و دل همسرت رو هم شاد میکنی .
زنگ بزنین شرکتای نظافت پرستار هم دارن تو دیوار آگهی بزنین
هیچ چیزی مهم تر از خودت و روانت نیست
هرجور فکر میکنی حالت خوبه و خوشحال تری همونجا باش اسم اینکارم خودخواهی نیست تو فقط باید خودتو دوست داشته باشی و بیشتر ارزش قائل شی برای خودت
بخاطر خدا و وجدان خودتون که خانوم خوش قلبی هستید فعلا تحمل کنید تا پرستار جور بشه. ولی مطمعن باش تاثیر این فداکاری شما به زندگی خودتون بر میگرده
با همسرت صحبت کن بهش بگو امیدوارم ناراحت نشی و درکم کنی ولی احتیاج دارم ی مدت تنها باشم به خودم و کارام رسیدگی کنم دارم توی شرایط اذیت میشم و احتیاج به استراحت دارم اگر ادم درستی انتخاب کرده باشی درکت میکنه
طبیعتا بعضی وقتا ادما خسته میشن و دوست دارن تنها باشن تا به ارامش فکری و ذهنی برسن خودتو اذیت نکن و باهلش روراست باش و ی مدت استراحت کن
الان شما چرا با من دعوا میکنی?این بنده خدا داره دردو دل میکنه احتیاج به همدردی و دلداری داره چیکار بکنم ؟بگم به هیچ وجه زیر بار نرو دعوا درست بشه با همسرش اوضاعش از اینی که هست بدتر بشه؟!یه وقتایی تو زندگی یه برهه ای سخته اما گذراست بعد ها آدم نگاه میکنه ببینه چیکار کردم چه نمره ای یه خودم میدم پیش وجدانش باید آروم باشه.
اما اگر اجازه میدادی در ادامه میخواستم بهشون بگم خواهر شوهری یا فامیلی که بتونن تقسیم بکنن با هم اگر هست ایشون باید به جسمشون و روحشون هم رسیدگی بکنن.
