2777
2789
عنوان

همسر خواهر شوهرم متاسفانه چشم ناپاک😔

| مشاهده متن کامل بحث + 8890 بازدید | 184 پست

گذشت و ما ازدواج کردیم ...... 

از همون اوایل خواهر همسرم رو علیه ما خیلی میکرد و شدن ۲ نفر و یه تیم درست کردن برای خراب کردن ما پیش پدر و مادر همسرم !!!!! 

این وسط این آقا متاسفانه چشم ناپاکی هم داره 

یا که یک بار خواهر همسرم با ناراحتی می‌گفت شوهرم خیلی با خانمها راحته !!!! 

من اونموقع سن خیلی کمی داشتم و بی تجربه ..... مدتی گذشت این آقا یه حرکاتی نامشروعی انجام دادن نمیخام ماجرا رو باز کنم و من متوجه نظر داشتن اون آقا روی خودم شدم !!!!! یعنی علاوه بر این مشکلاتش ک بسیار آدم پر رویی هست ...این حرکت رو هم یواشکی زد 

بعد من ب همسرم گفتم ماجرا رو 

بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

این آقا فهمید و سرررررزریع انگار کرد و زد زیر همه چیز ! 

دوستان چشمتون روز بد نبینه این مشکل شد چندین سال باعث قطع ارتباط ما شد با خونواده همسرم  !!!!

دلیلش این بود ک این آقا مُخ خواهر همسرم رو گرفت دست ک من هیچ کاری نکردم ، و خواهر همسرم بخاطر رقابت مسائل مادی ، اول ک حرف شوهرشو کامل قبول کرد ، شوهرش گولش زد و مدرکی هم وجود نداشت ک من ثابت کنم فقط خودمو همسرم میدونستیم .... 

خواهر همسرم شوهرش رو باور کرده بود ، و نقطه اشتراک اینها پول بود 

بدلیل پولکی بودن متحد شد با همسرش و بشدددددددددددت علیه ما کردن پدر و مادر همسرم رو و اختلاف انداختن 

با مسائل مالی کاری ندارم الان چندین سال گذشته و خیلی چیزا رو بالا کشیدین !

اونموقع همسرم می‌گفت شوهرش حق نداره بیاد خونه من پیش زنم ، خواهرشوهرم نقطه ضعف رو فهمیده بود و بشدددددددددت لج میکرد ک من هم نمیام تا وقتی شوهرم نباشه 

متاسفانه پدر مادرش هم میگفتن باید بگذریم تا دخترم رفت آمد کنه اون تنهایی بدون شوهرش نمیاد و این شد که ما ناراحت شدیم و مدت زیادی قطع ارتباط بودیم 

گذشت وگچند ماه پیش ما با خونواده همسرم دوست کردیم 

الان هم همون وضعه دوستان 

خواهر شوهرم بشدددددددددددت تو اون خونه همه چیز دستشه 

حرف حرفه اونه !!!!! 

بعد از آشتی کردنمون ، پدر و مادر همسرم همش التماس میکنن ک دخترمون گناه داره شوهرش رو ببخشین و ارتباط بگیرین 

اینم بگم اگر ما کوتل نیایم هنوز این خونواده از هم میپاشه چون پدر و مادر شوهرم بشدت آدمهای ساده ای هستن ، و دخترشون هم اگر ما دوباره درخواست چند سال پیش رو داشته باشیم هنوز پدر و مادرش رو علیه ما می‌کنه !!!!!!!!!! 

و متاسفانه شروع ب اذیت کردن میکنن مثلا مادرش میگه تقصیر شماست نمیذارید آرامش داشته باشیم و خونواده مون دور هم جمع باشه ! 

اینا رو میگم ک بدونید اصلا دست ما باز نیست ، پدر و مادره متاسفانه همچبن آدمهایی هستند 

بعد الان ما بخاطر دل پدر و مادرش قبول کردیم 

اما دوستان من حالم خیلی بده ک میخام با اون آقا رفت آمد کنم ! 

آدم مذهبی هم هستم و معذب میشم 😔 

شهرمون هم ازشون دور هست مثلا بیاین اون آقا میاد خونه مون چند روز می‌خوابه 

از طرفی خودم رو گذاشتم جای این پدر مادر گفتم بدبختا چند ساله کشیدن دیگ بسه ، اون لعنتی ک‌اومد خونه م چادر می‌پوشم 

و اینم بگم هم خواهرشوهرم هم همسرش ضغفمون رو میدونن و باز هم بشدت دنبال اختلاف هستن از این راهی ک الکی هی میگن ما میخایم بیایم خونه تون ، یعنی جوری شده خواهر شوهرم بدون شوهرش یک لحظه نمیاد خونه پدرش وقتی ما میریم اونجا 

ملا شده نقطه ضعف سختی براش 

و من با سیاست دارم نشون میدم اصلا برام مهم نیست همسرت رو بیار 

اما خودم خیلی می‌سوزم ، متنفرم از اون آقا 

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز
توسط   تعلیقی_بدبخت  |  8 ساعت پیش