من ی رفیق داشتم مژه کار بود توی سالن زیبایی باهاش آشنا شده بودم
خیلی دختر خوشگل و داف و خونگرمی بود ازش خوشم اومده بود
۳ ۴ سال ازم بزرگتر بود و ی برادر ۲۶ ساله داشت
یبار من بلیط سینما ونوس براش گرفتم ( قمی ها میدونن کجاست ) بهش گفته بودم امشب میام با مامانم دنبالت بریم سینما شب قبلشم گفته بودم حتی فرداشم قرار بود مدل عروس من بشه
خلاصه قبلش بهم کفت حالا ببینم چی میشه عسل جان رفیقم یکم حالش بده ببینم حالش بهتر شد باهات میام سینما بهم خبر نداد که نه و نمیشه زنگ نزد 🤦🏼♀️
چند ساعت گذشت و من حاضر شدم و بهش زنگ زدم دینا جون من دارم میام دنبالت با مامانم آدرس دقیق خونتونو بگو
گفت امشب؟ گفتم اره دیگه سینما ونوس رزرو کرده بودم با هم بریم من آمادم دارم میام دنبالت
گفت عاخی عزیزممم گفتم چرا چیشده گفت من تازه از حمام اومدم موهام خیسه ایشالا ی شب دیگه
گفتم حالا دینا جون میخوای من صبر کنم موهاتو خشک کنی؟ گفت نه عزیزم تو برو من جایی که میرم حتما باید میکاپ داشته باشم ساده نمیام ایشالا ی شب دیگه میام باهات بعد دوباره گفت عسل اخه سینما ونوس به درد نمیخوره من هایپر استارو دوست دارم ( اینو هم قمی ها میدونن کجاست😂😐 ) سینما هایپر خیلی خفنه ایشالا ی روز دیگه میریم اونجا و یکم پاساژ گردی میکنیم کافه هم داره میشینیم ی چیزی میخوریم برو ی وقت دیگه خوش بگذره عسل جون
مامانم گفت این نیومد که مدل عروس تو نشه
فرداشم قرار بود بریم سالن مدل ببرم برای تحویل دادن میکاپ عروس
هر چی بهش زنگ میزدم بیزی بود (شب قبلشم حرفی نزده بود که نمیتونم بیام) بعد یهو دیدم پیام داد عشقم نمیتونم بیام منم نوشتم باشه عزیزم کاش زودتر خبر میدادی
من بی مدل موندم و مجبور شدم مدل پولی بگیرم و ی ساعتم دیر تر از بچه ها رسیدم 🤦🏼♀️🚶🏼♀️🥲
حالا این بماند که نه زنگ میزد نه پیام میداد همش میگفت بخدا وقت ندارم سرم شلوغه مامانمم گفت عسل بنده خدا ناراحت میشه ی موقع بهش بگو کار داری
من ی تایمی که تازه با اکسم کلا کات بودم قرار بود با داداشش رل بزنم و به من گفت میلاد ما قم نیست آبادانه ما خیلی دوست داریم تو عروسمون بشی ولی ۲ ۳ ماه دیگه میاد (اون موقع شهریور بود الان شد دی و نیومد😐) همین دیشب بهش زنگ زدم گفتم دینا جون چخبر از میلاد؟ کاش برگرده قم دلم میخواد ببینمش و اینا بازم خندید و گفت عاخی عزیزممم نه میلاد ما خیلی چیز نیست اگه بخوایی باید یکی دیگه رو برات جور کنم😐 گفتم چرا گفت میلاد ما تایم نمیرازه وقت نداره اصلا دیگه نمیخواد قم بیاد میلادم گفت بهش بگو اون بنده خدا ی موقع اسیر من نشه 😂( یعنی من اسیر نشم )
اخه با خودم گفتم من نیاز به تو ندارم یکیو با خودم اوکی کنم بلدم من داداشتو میخواستم
بعد چند ماه تازه یادت افتاد که داداشت تایم نداره؟!!!
منم دیدم همش داره مسخرم میکنه شماره و چتارو پاک کردم و بلاک کردم شمارشو
والا بخدا دختره عنتر 🗿