2777
2789

بعد از ظهر پاشدم چون سرفه کردم و ریه ام ناراحته و خون اومد برم دکتر. با نامیدی شال و کلاه کردم و توی دلم میگفتم من که هزینشو ندارم آخه دارم کدوم گوری میرم کجا میرم. و چیکار کنم و خب بچه ام و بیماریهاش از من واجب تره و باخودم گفتم زن تو که با این ریه ساختی دوساله و هی بدتر هم شده الان پاشی بری و خب بگه سرطان داری اصلا میخوای چیکار کنی؟ 


دیدم از افسردگی کل خونه بهم ریختس و جمع نکردم چند روزه...

اومدم داخل اتاق کل اتاق بهم ریخته بود

هرچی لباس توی گونی و کشو. و... بود دخترم ریخته بود وسط اتاق. زیر و روش و لابه لاش خودکار و دفترچه یادداشت و مداد رنگی و کلی اسباب بازی و ... ریخته بود . یدونه از این تنگ شیشه ای ها که کوچیکن و گل میزارن داخلشون زیر پنو ملحفه ای کوچک و نازک بود روی اون هم کوه لباس و نزدیک به سطحش ...هنوز شلوارمو پام نکردم بود ...سرفه ام شدید بود . با زانو ی خم شده حکم ک حسابی زانو زدم توی لباسا که بیشنم زمین شلوار پیدا کنم یکدفه شیشه و تنگ گل خورد شد . زانو از سر مفصل برید‌ انگار خون مرغ میپاشد بیرون...

الان با این تنهایی و بی کسی و بی پولی دیگه از زندگی هم شدم ..کاش جای دیگه ای بود. روی زانو رو منمیتونم خم کنم و حتی برم دستشویی...دیگه کار دخترم و رفع و ضبط کردنش و غذا و ... بماند.‌‌

فقر همه چیز و زشت و دردناک و بدتر میکنه...بی وسی هم همینطور.





 لالایی غنچه ی پونه لالایی.بدون که شب نمیمونه لالایی..لالایی هر غمی که گفتنی نیست..همه دردای ما که گفتنی نیس..همه دردای ما که گفتنی نیست...

الهی عزیزم چقدر ناراحت شدم 

ولی این یه حکمتی داشته 

دورازجون شاید بچه میرفت روش خیلی خیلی اتفاق بدتری میوفتاد 

استراحت کن بهتر بشی 

به بچه م فکرمیکنم،به حس بارداری ، حس شیر دادن به یه تیکه از وجودخودت و عشقت ، حس نفس کشیدن های ریز ریزش تو بغلم خیلی اوقات تو درونم حمل میکنم . با خودم میگم خدایا میشه من بچه خودم رو ببینم!  🌷   دوستان گلم این امضای من بود سالها ...بعد معجزه خدا رو دیدم دلتون خواست سر بزنید به تاپیک خاطره زایمانم ...امیدوارم خدا به هر کس دلش میخواد به حکمت و مصلحت خودش ببخشه...🥰
الهی عزیزم چقدر ناراحت شدم ولی این یه حکمتی داشته دورازجون شاید بچه میرفت روش خیلی خیلی اتفاق بدتری ...

بچه وزنش سبکه .من با این همه وزن زانو زدم توی کوهی از لباس ..شیشه نازک و ناپیدا بود از این تنگ لیوانی ها بود.. خورد شد...چی بگم .بازم خداروشکر...واقعا دیگه کم آوردم...برای من هزینه داره این پا و این وضعیت.چون دخترم دستشویی رفتن هم به من احتیاج داره. دیگه نهار شام خواستن که هیچی..کاش یه جای دیگه ام بریده بود. آخا سر زانو خیلی خیلی سختمه

 لالایی غنچه ی پونه لالایی.بدون که شب نمیمونه لالایی..لالایی هر غمی که گفتنی نیست..همه دردای ما که گفتنی نیس..همه دردای ما که گفتنی نیست...

یکسال پیش هیچ امیدی نداشتم، همه روش ها رو امتحان کردم تا اینکه بعد از کلی درد کشیدن از طریق ویزیت آنلاین و کاملاً رایگان با تیم دکتر گلشنی آشنا شدم. خودم قوزپشتی و کمردرد داشتم و دختر بزرگم پای پرانتزی و کف پای صاف داشت که همه شون کاملاً آنلاین با کمک متخصص برطرف شد.

اگر خودتون یا اطرافیانتون دردهایی در زانو، گردن یا کمر دارید یاحتی ناهنجاری هایی مثل گودی کمر و  پای ضربدری دارید قبل از هر کاری با زدن روی این لینک یه نوبت ویزیت 100% رایگان و آنلاین از متخصص دریافت کنید.

بچه وزنش سبکه .من با این همه وزن زانو زدم توی کوهی از لباس ..شیشه نازک و ناپیدا بود از این تنگ لیوان ...

اخه اون اونجا چیکار میکرده 

خیلی برام اشنایی شما 

حالا یادم نی توی گروه گلفام نبودی 

به بچه م فکرمیکنم،به حس بارداری ، حس شیر دادن به یه تیکه از وجودخودت و عشقت ، حس نفس کشیدن های ریز ریزش تو بغلم خیلی اوقات تو درونم حمل میکنم . با خودم میگم خدایا میشه من بچه خودم رو ببینم!  🌷   دوستان گلم این امضای من بود سالها ...بعد معجزه خدا رو دیدم دلتون خواست سر بزنید به تاپیک خاطره زایمانم ...امیدوارم خدا به هر کس دلش میخواد به حکمت و مصلحت خودش ببخشه...🥰
اخه اون اونجا چیکار میکرده خیلی برام اشنایی شما حالا یادم نی توی گروه گلفام نبودی

نه بابا.‌ما یه بدبختت که کلوچه فروختم توی سایت و بچم مریض بود و مشکلات فراوان و ...بخاطر همینه شاید توی ذهنتون مونده

 لالایی غنچه ی پونه لالایی.بدون که شب نمیمونه لالایی..لالایی هر غمی که گفتنی نیست..همه دردای ما که گفتنی نیس..همه دردای ما که گفتنی نیست...
نه بابا.‌ما یه بدبختت که کلوچه فروختم توی سایت و بچم مریض بود و مشکلات فراوان و ...بخاطر همینه شاید ...

اینجور نگو عزیزم 

همه مشکلات دارن یکی بیماری یکی مالی و ...

بازم با هر دردی به خلطر بچه هامون سر میکنیم

به بچه م فکرمیکنم،به حس بارداری ، حس شیر دادن به یه تیکه از وجودخودت و عشقت ، حس نفس کشیدن های ریز ریزش تو بغلم خیلی اوقات تو درونم حمل میکنم . با خودم میگم خدایا میشه من بچه خودم رو ببینم!  🌷   دوستان گلم این امضای من بود سالها ...بعد معجزه خدا رو دیدم دلتون خواست سر بزنید به تاپیک خاطره زایمانم ...امیدوارم خدا به هر کس دلش میخواد به حکمت و مصلحت خودش ببخشه...🥰
عسل بزن روش زود جوش میخوره .

زخمش بازه آخه از لابلای بخیه ها.

عسل دارم یه ذره توی خونه اما کارخونه ای و شرکتی هست‌‌‌..نمیتونمم اصل بخرم فعلا

 لالایی غنچه ی پونه لالایی.بدون که شب نمیمونه لالایی..لالایی هر غمی که گفتنی نیست..همه دردای ما که گفتنی نیس..همه دردای ما که گفتنی نیست...
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز