این فقط ی قسمت کوچولو بود از دردام
حوصله ندارم بگم حتی
انقد اونو خانوادش بلا سرم اوردن ک حدنداره
فقط میخام ببینم با چشمام ک ب پام بیفتن بگن مارو ببخش تا بتونیم بمیریم انقد درد نکشیم
ولی بخدا گوشت چرخ کرده بشن ببینم پودر شدن دلم ازشون صاف نمیشه
نمیتونم ببخشمشون
بخدا ازبس جوش زدم از بلاهایی ک سرم اوردن یهو میبینم خون از دماغم میاد..
منکه واگذارشون کردم ب اون بالا سری
میدونم خدایی هم هست