نه از کار خونه نه از آشپزی نه از بچه داری من از این چیزا خسته نیستم از دعوا بچه هام خسته ام خیلی خسته ام که دیگه آرزو مرگ خودم کردم یا اونا هر چی صبوری میکنم خودم میزنم به بیخیالی فایده نداره بدتر میکنند تو راخدا دعایی راه حلی چیزی سراغ ندارین بگین من انجام بدم اینا باهم خوب بشن هر راهی هر روشی بگین رفتم بی فایده بوده اندازه سر سوزن باهم سازگاری ندارن هر روز صبح استرس دعوا هاشون دارم
زندگی بزرگترین شوخیه خداست💚💚💚 که ما زیاد جدیش گرفتیم 💜💜💜
ببین مشکل این بچه ها باهمه پس باید دور باشن حالا فصل امتحانا که گذشت یه فکری کن یروز درمیون یکیشونو ...
باباشون هم نیست اگه اون باشه باز یه حسابی میبرن بنده خدا حالا مثلا برا کار رفته تهران ۲۰ روز دیگه میاد همین طور که میرفت فکرش اینجا بود که اینا اذیتم نکنند منم هر وقت زنگ میزنه میخوام فکرش مشغول نشه نمیگم بهش اونم راه دور چیکار میتونه کنه
زندگی بزرگترین شوخیه خداست💚💚💚 که ما زیاد جدیش گرفتیم 💜💜💜
من دو سال تمام بیهوده یه مسیر طولانی رو برای درمان حضوری پسرم میرفتم که بی نتیجه بود.😔 الان 19 جلسه گفتاردرمانی آنلاین داشتیم و خودم تمرین میگیرم و کار میکنم. خدارو شکر امیرعلی پیشرفت زیادی داشته 😘
اگه نگران رشد فرزندتون هستین خانه رشد عالیه. صد تا درمانگر تخصصی داره و برای هر مشکلی اقای خلیلی بهترین درمانگر رو براتون معرفی میکنن من از طریق این لینک مشاوره رایگان گرفتم، امیدوارم به درد شما هم بخوره
اونکه نگو اصلا چون رابطمون با پدر خراب میشهدخترت سعی کن بخودت نزدیک کنی باهاش وقت بگذرون کارایی دوست ...
آره دیگه میخوام روشون تو رو باباشون باز نشه ولی خدا سایه شوهرم کم نکنه از سرم این یک هفته که نیست انگار صد سال پیر شدم خیلی هر دو پرو و وقیح شدن من وشوهرم اصلا باهم بحث و جنجال نداریم خیر سرمون ناراحت هم میشدیم از هم کوتاه می اومدیم رعایت میکردیم میگفتیم اینا بچه ان یاد نگیرن نمیدونم چرا اینقدر پرخاشگر شدن میدونم سن بلوغ هستن ولی آخه حدی داره
زندگی بزرگترین شوخیه خداست💚💚💚 که ما زیاد جدیش گرفتیم 💜💜💜