نمیدونم دقیقاچرا اینجاتوشهرمازیاد گیر نمیدن ب این موادردکلا منم طلاق گرفته بودم میترسیدم اصلاازشوهرفراری اونم میگف این بج
چس۱۷بودم اون زمان بزورخانوادش راضیش کردن بشدت تعصبی و بداخلاقه و عصبی خلاصه تامنودید توخاستگاری یجوری عاشقم شد ک بعد نانزدیمون کل خانواده پدری هرجی سنگ انداختن و حرف بد درموردم زدن باورنکرد و توجه نکردوادامه دادهمه گفتن بهش ازتوم جدامیشه ادم موندن نیس ولی من ثابت کردم اول ب خدابعدم خودش ومردم ک چقدرسازگاری دارم و وفادار