2777
2789
عنوان

خیلی منتظر کنکورم

| مشاهده متن کامل بحث + 673 بازدید | 71 پست
بفرمایید

شما کنکور تو 21 سالگی قبول شدید اگر اشتباه نکنم

من 3 سال درگیر کنکور بودم ولی نشد ک بخونم( فکر کن شاگرد اول هم بودم) اخریش 402 بود

یه سوال فقط دارم که درسی نیست بیشتر مربوط به کنترل روحیه ست

چجوری تونستی کنار بیای که افسوس گذشته و سالهای قبل و نخوری؟

میخوام برای کنکور دوباره شروع کنم نمیدونم 404 یا 405 ولی این قضیه رومخمه


کاربر قدیمی. [ هارمونی ] دستهايم را در باغچه مي كارم سبز خواهم شد كوچه اي هست كه در آنجاپسراني كه به من عاشق بودند، هنوزبا همان موهاي درهم و گردن هاي باريك و پاهاي لاغربه تبسم هاي معصوم دختركي مي انديشند كه يك شب او راباد با خود برد   من پري كوچك غمگيني را مي شناسم كه در اعماق اقيانوسي مسكن دارد دلش را در يك ني لبك چوبين  مي نوازد، آرام، آرام.    پري كوچك غمگيني كه شب از يك بوسه میمیرد و سحرگاه از یک بوسه به دنیا خواهد آمد

بچه یه چیزی تو دلم مونده نگم میترکم😍

جاریمو بعد مدت‌ها دیدم، انقدرررر لاغر شده بود که شوکه شدم! 😳

پرسیدم چی کار کرده تونسته اون لباس خوشگلشو بپوشه تازه دیدم همه چی هم می‌خوره!گفت با اپلیکیشن "زیره" رژیم گرفته 
عید نزدیکه و منم تصمیم گرفتم تغییر کنم. سریع از کافه بازار دانلود کردم و شروع کردم، تازه الان تخفیف هم دارن! 🎉

شما هم می‌تونید با زدن روی این لینک شروع کنید

شما کنکور تو 21 سالگی قبول شدید اگر اشتباه نکنممن 3 سال درگیر کنکور بودم ولی نشد ک بخونم( فکر کن شاگ ...

آره عزیزم ،تا ۲۱ درگیر کنکور بودم ،بعد از تولد ۲۲ سالگیم نتایج اومد و قبول شدم 

صادقانه بگم میخوردم ...واقعا افسوس و حسرت یکی از چیزایی که تو زندگیت هست ،میبینی هم سن و سالات یه سرباشون خیلی از تو جلوترن و ...به هر حال باید بپذیری که یه جاهایی نتیجه ی کاهلی بوده ...دقیقا تا پذیرفتن و کنار اومدم باهاش اوکی شد همه چیز ...

مسئله همینجاست ...پذیرفتن گذشته ی اشتباه و استارت برای شروع و درس گرفتن از گذشته ...به مرور خودتو اینقدر درگیر میکنی که لذت میبری از مسیر و یه کم از درد این مسائل قبلی کم میکنه ...از یه جایی به بعد من خودمو با چیزای مورد علاقه امم سرگرم کردم ،به هر حال من افسرده بودم به شخصه به هر چیزی چنگ میزدم خودمو نجات بدم ...راه حلام درست نبود و اگه نبود خییلییی نتیجه ی بهتری میگرفتم وگرنه میگفتم اینو 😅

یه مسئله ی دیگه هم هست که تو کامنت بعدی میگم 

آره عزیزم ،تا ۲۱ درگیر کنکور بودم ،بعد از تولد ۲۲ سالگیم نتایج اومد و قبول شدم صادقانه بگم میخوردم . ...

خداروشکرررر که موفق شدی

دقیقا منم همینم بعد هی با خودم میگم که چی مگه میتونم گذشته رو تغییر بدم؟ حتی میبینی الان بیدارم دقیقا بخاطر این فکر و خیالاست

منم چندماه دیگه 22 سالم میشه و حقیقتا منم مثل شما یکم افسرده طور شدم و نمیدونم چیکار کنم. شما تجربه روانشناس و روانپزشک اینا رو داشتید؟

از طرفی هم میگم پاشم برم کتابخونه پانسیون شاید برام خوب باشه چون میدونم راهم اصلاا جز کنکور نیست

کاربر قدیمی. [ هارمونی ] دستهايم را در باغچه مي كارم سبز خواهم شد كوچه اي هست كه در آنجاپسراني كه به من عاشق بودند، هنوزبا همان موهاي درهم و گردن هاي باريك و پاهاي لاغربه تبسم هاي معصوم دختركي مي انديشند كه يك شب او راباد با خود برد   من پري كوچك غمگيني را مي شناسم كه در اعماق اقيانوسي مسكن دارد دلش را در يك ني لبك چوبين  مي نوازد، آرام، آرام.    پري كوچك غمگيني كه شب از يك بوسه میمیرد و سحرگاه از یک بوسه به دنیا خواهد آمد

شما کنکور تو 21 سالگی قبول شدید اگر اشتباه نکنممن 3 سال درگیر کنکور بودم ولی نشد ک بخونم( فکر کن شاگ ...

شما مشکلی که داری رو دو تا کنکور میخوای تمرکز کنی ...

خوب معلومه سردرگمی ...

من دقیقا شکستم تو کنکور از اونجایی شروع شد که گفتم یه فرصت دیگه هست !نبود ...کنکور به کنکورم برام بدتر شد شرایط با اینکه رتبه ها بهتر بود  ،کنکور ۴۰۱ اولین کنکور جدیم بود ...با اختلاف خیلی کم از دست دادم همه چیز رو ،تایمی که خوندمم واقعا کم بود ،این مسئله رو سر کنکور ۴۰۲ هم خیلی زود اجرا کردم گفتم آخریشه ...

شما باید فقط رو کنکور ۴۰۴ تمرکز کنی وقتی میخوای کنکور بدی ...

اینکه فکر میکنی فرصت هست شما رو عقب میندازه ...من این مشکل رو تو دانشگاه هم درگیرش شدم به یه فرم دیگه ولی این ترم درستش کردم ...


یه چیزی رو بهت بگم ...وقتی وارد دانشگاه بشی شاید هیچوقت تجارب منو تجربه هم نکنی ...من هنوزم سراسر حسرتم که چرا حتی همون ۴۰۱ قبول نشدم یا زودتر ...الان هم سن ووسالای من تازه اینترن شدن ...من میبینم ...ولی باعث نمیشه ناامید باشم ،بیشتر تلاش میکنم ...وقتی از کسی خوشم میاد و ازم کوچیکتره ،مثل پتک سالهای عقب افتاده ام میخوره تو صورتم ...من هنوزم بعد از قبولیم میجنگم با این احساسم ولی باهاش کنار اومدم !کنار اومدن چیزیه که باید تمرین کنی ...اینا رو گفتم که بشینی کار رو برای ۴۰۴ تموم کنی ...واقعا این دوران تنها دغدغه ات رو بذار برای کنکورت ...من به خاطر اهدافم دغدغه ی مهاجرت داشتم ،دلار برام بولد شده بود الان اومدم دانشگاه اصلا توجه نمیکنم ،کلا برام بی معنی شده همه چیز ،میخوام بگم به اخبارم نباید توجه کرد ،تو اون جریان شلوغیا بود و استرس کنکور داشتم ولی باز با اون حال بدم میخوندم ...من بار ها شده بود شرایط ایده الی نداشتم ولی باز خوندم ...باید کنار بیای با همه چیز و هدفت برات مهم باشه 

شما مشکلی که داری رو دو تا کنکور میخوای تمرکز کنی ...خوب معلومه سردرگمی ...من دقیقا شکستم تو کنکور ا ...

چقدر حرفات درسته دقیقااا منم چیزی ک باعث شد هی قبول نشم میگفتم سال بعد سال بعد

اگر ادم قبلی بودم اصلا 404 و نمیدادم ولی الان شاید باورت نشه دیگه برام مهم نیست میخوام فقطط بخونم 5000 بشم خیلی بهتر از اینه 10 هزار بشم و دوباره تلاش کنم

401 شما از کی شروع کردید؟

وقتت هم میگیرم ببخشید

کاربر قدیمی. [ هارمونی ] دستهايم را در باغچه مي كارم سبز خواهم شد كوچه اي هست كه در آنجاپسراني كه به من عاشق بودند، هنوزبا همان موهاي درهم و گردن هاي باريك و پاهاي لاغربه تبسم هاي معصوم دختركي مي انديشند كه يك شب او راباد با خود برد   من پري كوچك غمگيني را مي شناسم كه در اعماق اقيانوسي مسكن دارد دلش را در يك ني لبك چوبين  مي نوازد، آرام، آرام.    پري كوچك غمگيني كه شب از يك بوسه میمیرد و سحرگاه از یک بوسه به دنیا خواهد آمد

خداروشکرررر که موفق شدیدقیقا منم همینم بعد هی با خودم میگم که چی مگه میتونم گذشته رو تغییر بدم؟ حتی ...

مرسی عزیزم 

ایشالا قسمت شما 

به نظرم یه مدت دور شو از هر چیزی ،من تو این بازه تنها چیزی که داشتم یه وبلاگ داشتم تمام مشکلات ووغر هامو و وقایع زندگیمو توش مینوشتم ،از هزاران تراپی و مشاور بهتر بود برام ...خیللییی خالی میشدم من ...من تجریه ی روانشناس و ...ندارم ،راستش مقاومت داشتم رو این مسائل و همچنانم اعتقاد خاصی تدارم اما یه سری ویسای دکتر مکری رو که خوشم میومد گوش دادم خوب بود ...سرچ کنید دکتر آذرخش مکری میاد 

خوب اگه فکر میکنید خوبه برو حتما 

من محیطم کوچیک بود راحت نبودم برم وگرنه برای تنوع هم شده میرفتم چون محیط خونه یه بعضی وقتا جالب نبود 

مرسی عزیزم ایشالا قسمت شما به نظرم یه مدت دور شو از هر چیزی ،من تو این بازه تنها چیزی که داشتم یه وب ...

ممنونم جانم

حتما دکتر آذرخش مکری

کاربر قدیمی. [ هارمونی ] دستهايم را در باغچه مي كارم سبز خواهم شد كوچه اي هست كه در آنجاپسراني كه به من عاشق بودند، هنوزبا همان موهاي درهم و گردن هاي باريك و پاهاي لاغربه تبسم هاي معصوم دختركي مي انديشند كه يك شب او راباد با خود برد   من پري كوچك غمگيني را مي شناسم كه در اعماق اقيانوسي مسكن دارد دلش را در يك ني لبك چوبين  مي نوازد، آرام، آرام.    پري كوچك غمگيني كه شب از يك بوسه میمیرد و سحرگاه از یک بوسه به دنیا خواهد آمد

چقدر حرفات درسته دقیقااا منم چیزی ک باعث شد هی قبول نشم میگفتم سال بعد سال بعداگر ادم قبلی بودم اصلا ...

چون تجربه کردم ،میدونم اونایی که پشت کنکورن از کجا ضربه میخورن چون خودمم همون ضربه رو خوردم ...

من فروردین تو تعطیلات نشستم یه گشت و گذار درست و حسابی کردم بابت رشته ها ...اردیبهشت به بعد جدی نشستم خوندم ،قبلشم میخوندم ،رتبه های آزمونام خوب بود ولی خوب نشد دیگه ...

چون تجربه کردم ،میدونم اونایی که پشت کنکورن از کجا ضربه میخورن چون خودمم همون ضربه رو خوردم ...من فر ...

مهم اینه که الان اونجایی که باید هستی 

خیلی لطف کردی عزیزم خیلی ممنونم ازت  

کاربر قدیمی. [ هارمونی ] دستهايم را در باغچه مي كارم سبز خواهم شد كوچه اي هست كه در آنجاپسراني كه به من عاشق بودند، هنوزبا همان موهاي درهم و گردن هاي باريك و پاهاي لاغربه تبسم هاي معصوم دختركي مي انديشند كه يك شب او راباد با خود برد   من پري كوچك غمگيني را مي شناسم كه در اعماق اقيانوسي مسكن دارد دلش را در يك ني لبك چوبين  مي نوازد، آرام، آرام.    پري كوچك غمگيني كه شب از يك بوسه میمیرد و سحرگاه از یک بوسه به دنیا خواهد آمد

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792