2777
2789
عنوان

مادرشوهرم اعصابموبهم ریخت

521 بازدید | 40 پست

یک مهمونی دختر خاله شوهرم داشت باهم نقشه کشیده بودن که مردونشوبندازن خونه من زنونشوخونه مادرشوهرم  زنگ زددخترخالهه به شوهرم وشوهرمم نه نگفت بعدبامن صحبت کرد من چون شوهرم نه نگفت هیچی نگفتم ولی فقط یک هفته  پدرم دراومدبخاطرمهمونیه خانوم حالا  بعدیکماه ازمهمونیش گذشته امروز من بدبخت روز اول پریودیم ازدرد دارم میمیرم بازمادرشوهرم زنگ زده که دخترخاله شوهرم براتشکرمیخادبیادخونتون یک کلام به مامانش نگفت نه نیاین زنم حالش بده اعصابموخوردکردن 

😐کنارم گذاشتی که تلخم کنی شرابی شدم ناب حسرت بکش😏😎

من دو سال تمام بیهوده یه مسیر طولانی رو برای درمان حضوری پسرم می‌رفتم که بی نتیجه بود.😔 الان  19 جلسه گفتاردرمانی آنلاین داشتیم و خودم تمرین میگیرم و کار میکنم. خدارو شکر امیرعلی پیشرفت زیادی داشته 😘

اگه نگران رشد فرزندتون هستین خانه رشد  عالیه. صد تا درمانگر تخصصی داره و برای هر مشکلی اقای خلیلی بهترین درمانگر رو براتون معرفی میکنن من از طریق این لینک مشاوره رایگان گرفتم، امیدوارم به درد شما هم بخوره

چی بگم شاید نمیخواد دست خالی بیاد کادویی چیزی گرفته میخواد بیاره برای تشکر 

کاربر جدید نیستم . با کاربری قبلیم که فعال بودم به درخواست خودم تعلیق شدم خواستم در قسمت تماس با ما درخواست رفع تعلیق داشته باشم اما قسمت تماس با ما برام بالا نیومد من هم با کاربری جدید وارد سایت شدم ☺

پس خراب شده خودش چی ؟؟ تمیز نگر داشته برا کی؟یکیش خونه تو یکیش خونه مادرشوهرت ک چی مجبوری مگ اخه زن

پدرمودرآوردن بخدا نکردیک کمکی بفرسته 

😐کنارم گذاشتی که تلخم کنی شرابی شدم ناب حسرت بکش😏😎

خودش خونه نداره؟اگه داره که چرا اونجا مهمونی نمیگیره؟اگرم نداره که اصلا بیخود میکنه مهمونی میگیره والا اولین باره میبینم ادم بره خونه پسرخالش مهمونی بگیره چقدر پررو هستن مردم

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792