تو که بهتری برای من دخترم ۲ سالش بود دختر دومم به دنیا اومد. چقدر کم طاقتی . بچه ی دومم انقدر نق میزدو گریه میکرد ۴روانم بهم ریخته بود چون گریه هاش همش الکی بود با خودشم سر جنگ داشت😅 دیگه کم کم سعی کردم به گریه های الکیش اهمیت ندم.باید صبور باشی به خاطر خودت میگم
استارتر حق داری ، الان خسته ای ولی باور کن درست میشه اینروزها هم یروزی تموم میشه همه مادرا این روزارو گذروندن.شما الان خسته و کلافه ای .کسی نیست ازش کمک بگیری؟ یکم استراحت کنی ؟ پدرشون کمک نمیکنه؟
پیش مشاور برو حتما
دقیقاً خدا لعنتشون کنه من که دونی دوسالشه اولی هفت داغونم
اره اسی درکت میکنم ولی اینقدر باهم خوب میشن ذوق میکنی وقتی باهم بازی میکنن پشت همن الان شرایطت سخته به مرور بهتر میشه خوب دیگه تو هم ادمی عصبانی میشی ولی وقتی کنترل میکنی احساس پیروزی داری منکه اینطورم چند شب پیش بچه کوچیکم نق میزد میخواستم لباس بندازم تو تراس یه هو گفتم اخه کی گفت تو بچه بیاری لعنتی یه چند دقیقه بعد انگشتش با ناخن گیر برید همش خودمو دعوا میکردم چرا همچین گفتم که اینطوری بشه این تازه من اولیم بزرگه باهم که میوفتن حرف گوش نمیدن تو که دوتاشون کوچیکه ولی دوتا خیلی سخته خیلی ولی بعدا که پشت همن و بازی میکنن و میخندن ذوق میکنی
من چی بگم که خواهر شوهر عفریته جفت بچه هاشو مینداخت صبح تا شب خونه ی من که خود خرش استراحت کنه خداراشکر خودم یه دعوا درست کردم دیگه نیومد
همیشه همینایی که آدم رو هل میدن به انجام یه کاری بعد که به مشکل میخوری اولین نفر همونا خودشون زو میکشن کنار میگن به ما چه میخواستی حرف ما رو گوش نکنی
وای انقدر سختش نکن انگار چیه
وقتی بلد نیستی درست حسابی با بچه هات راه بیای
جاری من سه تا اورده قدونیم قد سن کم با فاصله سنی دو سال و کمتر الان خوب داره کنترل میکنه شوهرت کجاست کمکت نمیکنه؟! مادرت چی مثلا یکیشون رو بزاری خونه مادرت یکم به خودت بیای
