2777
2789
عنوان

بیاین یه خاطره از کسی که دوسش داشتین و دیگه ندارینش بگین❤️‍🩹

| مشاهده متن کامل بحث + 2749 بازدید | 143 پست
سر شکای بی مورد آنلاین شدنش توی تلگرام اینستا کلا دو ماھه پشت سرم ھم ھمش دارم باھاش قھر میکنم میرم ا ...

اما اینطوریم زیاد خوب نیست

ی وقت به این وضع عادت میکنه دیگه تاثیری نداره

تو این نقطه از زندگی مرگ هم نمیتونه از من بگیره تو رو💛 یه زمانی کنارم دراز میکشیدی و بغلم میکردی تا راحت برای داییم گریه کنم، اما تو میدونستی که الان کسی نیست بغلم کنه.اون شب وقتی باهات قهر کرده بودم گفتی فردا باید برم دانشگاه و من با حالت قهر گفتم خداحافظ و تو بهم گفتی اینطوری نگو شاید این آخرین خداحافظی ما باشه و من پشتم رو بهت کردم تا گریه مو نبینی و تو فهمیدی و بغلم کردی. هرگز فراموش نمیکنم زمانی که توی اخرین روز وقتی اون لباس رو تو اتاق پرو تنت دیدم چقدر نور و تو، تو دیدم و برام روشنایی بودی. هیچوقت از یادم نمیره اون شب اخر وقتی گریت گرفته بود و میگفتی اگه بدونی من ازت ناراحتم ترجیح میدی تمومش کنی و در ادامش گفتی منظورت اینه که بمیری:)اون شب بود که فهمیدم جدا دوستم داری و من توی اون مهمونی خوشحال بودم اما تو قرار بود صبحش برای همیشه ترکم کنی:”) اون بغل و بوسه رو هرگز فراموش نمیکنم. وقتی زدی کنار که استراحت کنی و سرت رو گذاشتی رو پام رو فراموش نمیکنم. فراموش نمیکنم که جدا اون قشنگترین و تلخ ترین مسافرتم بود. هنوزم دوستم داری؟بهم نگاه میکنی؟برات مهمم؟منتظرم میمونی؟ازت خواهش میکنم منتظرم بمون🫀درست اون شب که بعد ۱۰ روز که تو کما بودی و تصمیم گرفتی بری و درست همون زمان که فهمیدم، میدونستم اگه امشب نمیرم هیچوقت با هیچ دردی نمیمیرم، میدونستم امشب زنده بمونم هیچوقت نمیمیرم، اما نمیدونستم چطور باید خوابید، چطور باید غذا خورد؛ همه چیز از یادم رفته بود. قلبم هر روز بزرگتر و بزرگتر میشه و میدونم یه روز میترکه» اون زمان وقتی تو کما بودی بهم زنگ میزدن تا ارومم کنن من بهشون میگفتم بخدا که تا حالا نشده از خدا چیزی بخام و بهم نده، وقتی رفتی هم به همه گفتم وقتی اینهمه ادم دعا کردن نشد فقط بخاطره این بود که خدا جای بهتری برای تو کنار گذاشته بود. همین که بدونم الان خوبی خوشحالم میکنه. لحظات خوبی رو که کنار هم داشتیم فراموش نمیکنم و خاطراتمون با ارزش ترین دارایی من باقی میمونه🕊️ آرزو میکنم اون دنیا بتونم در کنارت باشم مهدی عزیزم💚

با اینکه خیلی همو دوست داشتیم قرار خواستگاری گذاشتن منو به بدترین شکل ممکن رها کرد یکسال و یک ماهه که رفت. کل این ماهها گریه کردم که تسکین پیدا کنم نشد حس میکنم قلبم مچاله شده از درون ویران شدم از کل زندگیم عقب افتادم.میدونید منو رها کرد که به نظرش من بدبخت نشم اما من اونو با تمام وجودم دوست داشتم با همه مشکلاتش بهش بارها گفتم تو رو خدا جای من تصمیم نگیر اما آخرش... اینجا برات می نویسم تو بدترین کار ممکن رو با من کردی من تا حالا هیچ وقت اینقد خالی از حس زندگی نبودم شدم مرده متحرک به هیچ مردی دیگه اعتماد ندارم و همه علاقه من در تو خلاصه شد و تمام شدم روزی نیست که از خدا برای تو شفا و برای خودم مرگ رو نخواهم باورت میشه این مدت موهام سفید شده خدایا منو دیگه راحت کن💔 کاش یه لحظه فقط یه لحظه فکر میکردی من چطور باید با قلب شکستم زندگی کنم زندگی که دیگه اسمش زندگی نیس فقط نفس کشیدن همراه زجر و رنج بی پایانه من شفای تو رو هزاران بار با تمام ذرات وجودم از خدا با التماس خواستم برگردد آرام جانم💔

بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

نوجوون بودیم

از شهر دیگه میومد تهران ۷ صبح راه میوفتاد ۹ اینجا بود 

هر بار میخواست بیاد میگفت چی میخوای بیارم حتی شده یه پاستیل میاورد

تولدم دوستاش رو برده بود دسته جمعی برام ساعت انتخاب کردن آورد


یه بارم یه پلاک زنجیر بدل آورد گفت ببخشید یه روزی طلاش رو برات میارم


یه بار اخر شب برای کاری بیرون رفتیم دو تا معتاد از پشتمون میومدن فهمید ترسیدم به بهونه ای کشیدم کنار تا اونا رد شن ما بیفتیم پشتشون


خیلی از این چیزا داشت .. خیلی .. من بچگی کردم ..


یه روزم برف اومده بود کلی معطلم شد تو سرما زیاد هم نتونستم بمونم دوباره برگشت شهرشون

وقتی فوت کرد شنیدم نامزدش میگفت از شهر دیگه تو سرما میومد برای این که یک ساعت من رو ببینه 

با معرفت تر و عاشق تر از اون نبود و دیگه هم نمیاد ..

سنش کم بود ولی خیلی مرد بود .. خیلی ..

می‌دونم به خاطر دل شکسته اش هیچوقت دیگه همچین تجربه ای سراغم نمیاد

با وجود این که ۳.۴ سال از جداییمون و یک سال از فوتش میگذره 

هنوز تو صورت هر پسری نگاه می‌کنم یادش میفتم 

اما اینطوریم زیاد خوب نیستی وقت به این وضع عادت میکنه دیگه تاثیری نداره

بنظرت کسی که بالای گوشیش دوتا خط داشته باشه بعد بگه یکی دارم نمیدونم مال کی بودہ توی گوشیم قسم خاک پدرشو بخورہ باید چیکار کرد؟

کسی که بگه اینستام خراب شدہ ولی فالووراش ھی زیاد شدن باید چیکار کرد؟

کسی که یک ماہ ھمش تلگرام آنلاین میشد پیامامو دیر سین میزدد باید چیکار کرد ؟

بخاطر این مسائل ھر بار باھاش کات کردم ولی برگشت منت کشی 

نمیدونم ادامه دادن باھاش درسته یا نه

قلبم فشرده میشه اخر شبا وقتی ب این فکر میکنم الان اون بدنش که من عاشقش بودم نمیدونم چیزی ازش مونده ی ...

عزیزدلمممممممم😭😭😭😭😭😭😭

خییییییلی ناراحت شدم و گریه کردم امضات و خوندم💔💔💔💔😭😭😭😭😭😭😭😭 خییییییییلی سخت و دردناکه ، فقط از خدا برات صبر میخوام ، نامزدتم خدار رحمتشون کنه🥺

براش سوره یاسین میخونم

ان شالله با امیرالمومنین و امام حسین محشور بلشه

با اینکه خیلی همو دوست داشتیم قرار خواستگاری گذاشتن منو به بدترین شکل ممکن رها کرد یکسال و یک ماهه ک ...

برات بهترینارو ارزو میکنم🤍

تو این نقطه از زندگی مرگ هم نمیتونه از من بگیره تو رو💛 یه زمانی کنارم دراز میکشیدی و بغلم میکردی تا راحت برای داییم گریه کنم، اما تو میدونستی که الان کسی نیست بغلم کنه.اون شب وقتی باهات قهر کرده بودم گفتی فردا باید برم دانشگاه و من با حالت قهر گفتم خداحافظ و تو بهم گفتی اینطوری نگو شاید این آخرین خداحافظی ما باشه و من پشتم رو بهت کردم تا گریه مو نبینی و تو فهمیدی و بغلم کردی. هرگز فراموش نمیکنم زمانی که توی اخرین روز وقتی اون لباس رو تو اتاق پرو تنت دیدم چقدر نور و تو، تو دیدم و برام روشنایی بودی. هیچوقت از یادم نمیره اون شب اخر وقتی گریت گرفته بود و میگفتی اگه بدونی من ازت ناراحتم ترجیح میدی تمومش کنی و در ادامش گفتی منظورت اینه که بمیری:)اون شب بود که فهمیدم جدا دوستم داری و من توی اون مهمونی خوشحال بودم اما تو قرار بود صبحش برای همیشه ترکم کنی:”) اون بغل و بوسه رو هرگز فراموش نمیکنم. وقتی زدی کنار که استراحت کنی و سرت رو گذاشتی رو پام رو فراموش نمیکنم. فراموش نمیکنم که جدا اون قشنگترین و تلخ ترین مسافرتم بود. هنوزم دوستم داری؟بهم نگاه میکنی؟برات مهمم؟منتظرم میمونی؟ازت خواهش میکنم منتظرم بمون🫀درست اون شب که بعد ۱۰ روز که تو کما بودی و تصمیم گرفتی بری و درست همون زمان که فهمیدم، میدونستم اگه امشب نمیرم هیچوقت با هیچ دردی نمیمیرم، میدونستم امشب زنده بمونم هیچوقت نمیمیرم، اما نمیدونستم چطور باید خوابید، چطور باید غذا خورد؛ همه چیز از یادم رفته بود. قلبم هر روز بزرگتر و بزرگتر میشه و میدونم یه روز میترکه» اون زمان وقتی تو کما بودی بهم زنگ میزدن تا ارومم کنن من بهشون میگفتم بخدا که تا حالا نشده از خدا چیزی بخام و بهم نده، وقتی رفتی هم به همه گفتم وقتی اینهمه ادم دعا کردن نشد فقط بخاطره این بود که خدا جای بهتری برای تو کنار گذاشته بود. همین که بدونم الان خوبی خوشحالم میکنه. لحظات خوبی رو که کنار هم داشتیم فراموش نمیکنم و خاطراتمون با ارزش ترین دارایی من باقی میمونه🕊️ آرزو میکنم اون دنیا بتونم در کنارت باشم مهدی عزیزم💚

نوجوون بودیماز شهر دیگه میومد تهران ۷ صبح راه میوفتاد ۹ اینجا بود هر بار میخواست بیاد میگفت چی میخوا ...

چه حس تلخی

امشب مطمئن شدم هیچوقت نمیتونم زندگی کنم

تو این نقطه از زندگی مرگ هم نمیتونه از من بگیره تو رو💛 یه زمانی کنارم دراز میکشیدی و بغلم میکردی تا راحت برای داییم گریه کنم، اما تو میدونستی که الان کسی نیست بغلم کنه.اون شب وقتی باهات قهر کرده بودم گفتی فردا باید برم دانشگاه و من با حالت قهر گفتم خداحافظ و تو بهم گفتی اینطوری نگو شاید این آخرین خداحافظی ما باشه و من پشتم رو بهت کردم تا گریه مو نبینی و تو فهمیدی و بغلم کردی. هرگز فراموش نمیکنم زمانی که توی اخرین روز وقتی اون لباس رو تو اتاق پرو تنت دیدم چقدر نور و تو، تو دیدم و برام روشنایی بودی. هیچوقت از یادم نمیره اون شب اخر وقتی گریت گرفته بود و میگفتی اگه بدونی من ازت ناراحتم ترجیح میدی تمومش کنی و در ادامش گفتی منظورت اینه که بمیری:)اون شب بود که فهمیدم جدا دوستم داری و من توی اون مهمونی خوشحال بودم اما تو قرار بود صبحش برای همیشه ترکم کنی:”) اون بغل و بوسه رو هرگز فراموش نمیکنم. وقتی زدی کنار که استراحت کنی و سرت رو گذاشتی رو پام رو فراموش نمیکنم. فراموش نمیکنم که جدا اون قشنگترین و تلخ ترین مسافرتم بود. هنوزم دوستم داری؟بهم نگاه میکنی؟برات مهمم؟منتظرم میمونی؟ازت خواهش میکنم منتظرم بمون🫀درست اون شب که بعد ۱۰ روز که تو کما بودی و تصمیم گرفتی بری و درست همون زمان که فهمیدم، میدونستم اگه امشب نمیرم هیچوقت با هیچ دردی نمیمیرم، میدونستم امشب زنده بمونم هیچوقت نمیمیرم، اما نمیدونستم چطور باید خوابید، چطور باید غذا خورد؛ همه چیز از یادم رفته بود. قلبم هر روز بزرگتر و بزرگتر میشه و میدونم یه روز میترکه» اون زمان وقتی تو کما بودی بهم زنگ میزدن تا ارومم کنن من بهشون میگفتم بخدا که تا حالا نشده از خدا چیزی بخام و بهم نده، وقتی رفتی هم به همه گفتم وقتی اینهمه ادم دعا کردن نشد فقط بخاطره این بود که خدا جای بهتری برای تو کنار گذاشته بود. همین که بدونم الان خوبی خوشحالم میکنه. لحظات خوبی رو که کنار هم داشتیم فراموش نمیکنم و خاطراتمون با ارزش ترین دارایی من باقی میمونه🕊️ آرزو میکنم اون دنیا بتونم در کنارت باشم مهدی عزیزم💚

عزیزدلمممممممم😭😭😭😭😭😭😭خییییییلی ناراحت شدم و گریه کردم امضات و خوندم💔💔💔💔😭😭😭😭😭😭😭😭 خ ...

خیلیییییی ازتون ممنونم الهی که دلتون همیشه شاد باشه❤️‍🩹 میشه در کنارش برام دعاکنید که اون دنیا زندگی که حقمون بود رو درکنارش داشته باشم🫠

تو این نقطه از زندگی مرگ هم نمیتونه از من بگیره تو رو💛 یه زمانی کنارم دراز میکشیدی و بغلم میکردی تا راحت برای داییم گریه کنم، اما تو میدونستی که الان کسی نیست بغلم کنه.اون شب وقتی باهات قهر کرده بودم گفتی فردا باید برم دانشگاه و من با حالت قهر گفتم خداحافظ و تو بهم گفتی اینطوری نگو شاید این آخرین خداحافظی ما باشه و من پشتم رو بهت کردم تا گریه مو نبینی و تو فهمیدی و بغلم کردی. هرگز فراموش نمیکنم زمانی که توی اخرین روز وقتی اون لباس رو تو اتاق پرو تنت دیدم چقدر نور و تو، تو دیدم و برام روشنایی بودی. هیچوقت از یادم نمیره اون شب اخر وقتی گریت گرفته بود و میگفتی اگه بدونی من ازت ناراحتم ترجیح میدی تمومش کنی و در ادامش گفتی منظورت اینه که بمیری:)اون شب بود که فهمیدم جدا دوستم داری و من توی اون مهمونی خوشحال بودم اما تو قرار بود صبحش برای همیشه ترکم کنی:”) اون بغل و بوسه رو هرگز فراموش نمیکنم. وقتی زدی کنار که استراحت کنی و سرت رو گذاشتی رو پام رو فراموش نمیکنم. فراموش نمیکنم که جدا اون قشنگترین و تلخ ترین مسافرتم بود. هنوزم دوستم داری؟بهم نگاه میکنی؟برات مهمم؟منتظرم میمونی؟ازت خواهش میکنم منتظرم بمون🫀درست اون شب که بعد ۱۰ روز که تو کما بودی و تصمیم گرفتی بری و درست همون زمان که فهمیدم، میدونستم اگه امشب نمیرم هیچوقت با هیچ دردی نمیمیرم، میدونستم امشب زنده بمونم هیچوقت نمیمیرم، اما نمیدونستم چطور باید خوابید، چطور باید غذا خورد؛ همه چیز از یادم رفته بود. قلبم هر روز بزرگتر و بزرگتر میشه و میدونم یه روز میترکه» اون زمان وقتی تو کما بودی بهم زنگ میزدن تا ارومم کنن من بهشون میگفتم بخدا که تا حالا نشده از خدا چیزی بخام و بهم نده، وقتی رفتی هم به همه گفتم وقتی اینهمه ادم دعا کردن نشد فقط بخاطره این بود که خدا جای بهتری برای تو کنار گذاشته بود. همین که بدونم الان خوبی خوشحالم میکنه. لحظات خوبی رو که کنار هم داشتیم فراموش نمیکنم و خاطراتمون با ارزش ترین دارایی من باقی میمونه🕊️ آرزو میکنم اون دنیا بتونم در کنارت باشم مهدی عزیزم💚

ممنونم عزیزم به خدا با اینکه الان 33 سالم شده و خودم مادر شدم اما منم مادرمو میخوام ببین اطرافم فوت ...

عزیزدلمممممم💔💔😭😭😭😭

خیییییلی ناراحت شدم💔💔💔💔💔😭😭😭😭😭😭😭😭 

خدا رحمتشون کنه🥺

براش سوره یاسین میخونم

ان شالله با مادرمون حضرت زهرا محشورباشن

خیلیییییی ازتون ممنونم الهی که دلتون همیشه شاد باشه❤️‍🩹 میشه در کنارش برام دعاکنید که اون دنیا زندگ ...

عزیزدلی قشنگم🦋🥰

ممنونم مهربون ان شالله ، همچنین

چشششم قربونت برم ان شالله 🤲🤲😭😭♥️♥️

شمام لطفا با دل شکسته ت خیلی برا من دعا کن

عزیزدلی قشنگم🦋🥰ممنونم مهربون ان شالله ، همچنینچشششم قربونت برم ان شالله 🤲🤲😭😭♥️♥️شمام لطفا با د ...

حتما🤍

تو این نقطه از زندگی مرگ هم نمیتونه از من بگیره تو رو💛 یه زمانی کنارم دراز میکشیدی و بغلم میکردی تا راحت برای داییم گریه کنم، اما تو میدونستی که الان کسی نیست بغلم کنه.اون شب وقتی باهات قهر کرده بودم گفتی فردا باید برم دانشگاه و من با حالت قهر گفتم خداحافظ و تو بهم گفتی اینطوری نگو شاید این آخرین خداحافظی ما باشه و من پشتم رو بهت کردم تا گریه مو نبینی و تو فهمیدی و بغلم کردی. هرگز فراموش نمیکنم زمانی که توی اخرین روز وقتی اون لباس رو تو اتاق پرو تنت دیدم چقدر نور و تو، تو دیدم و برام روشنایی بودی. هیچوقت از یادم نمیره اون شب اخر وقتی گریت گرفته بود و میگفتی اگه بدونی من ازت ناراحتم ترجیح میدی تمومش کنی و در ادامش گفتی منظورت اینه که بمیری:)اون شب بود که فهمیدم جدا دوستم داری و من توی اون مهمونی خوشحال بودم اما تو قرار بود صبحش برای همیشه ترکم کنی:”) اون بغل و بوسه رو هرگز فراموش نمیکنم. وقتی زدی کنار که استراحت کنی و سرت رو گذاشتی رو پام رو فراموش نمیکنم. فراموش نمیکنم که جدا اون قشنگترین و تلخ ترین مسافرتم بود. هنوزم دوستم داری؟بهم نگاه میکنی؟برات مهمم؟منتظرم میمونی؟ازت خواهش میکنم منتظرم بمون🫀درست اون شب که بعد ۱۰ روز که تو کما بودی و تصمیم گرفتی بری و درست همون زمان که فهمیدم، میدونستم اگه امشب نمیرم هیچوقت با هیچ دردی نمیمیرم، میدونستم امشب زنده بمونم هیچوقت نمیمیرم، اما نمیدونستم چطور باید خوابید، چطور باید غذا خورد؛ همه چیز از یادم رفته بود. قلبم هر روز بزرگتر و بزرگتر میشه و میدونم یه روز میترکه» اون زمان وقتی تو کما بودی بهم زنگ میزدن تا ارومم کنن من بهشون میگفتم بخدا که تا حالا نشده از خدا چیزی بخام و بهم نده، وقتی رفتی هم به همه گفتم وقتی اینهمه ادم دعا کردن نشد فقط بخاطره این بود که خدا جای بهتری برای تو کنار گذاشته بود. همین که بدونم الان خوبی خوشحالم میکنه. لحظات خوبی رو که کنار هم داشتیم فراموش نمیکنم و خاطراتمون با ارزش ترین دارایی من باقی میمونه🕊️ آرزو میکنم اون دنیا بتونم در کنارت باشم مهدی عزیزم💚

۸ساعت راه میرم پسرشو که میبره مدرسه دورادور میبینمش و برمیگردم .و گاهی به امید تاپیک زدنش تو این سا ...

تا اینجا ی تاپیک بغضمو نگه داشته بودم ولی ترکید🥹

یه صلوات واسه حضرت مهدی بفرس  الهی دلت شاد شه.
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز
توسط   تعلیقی_بدبخت  |  8 ساعت پیش