خواهرم عقل نداره،شوهرش کارگره،۱۸ساله ازدواج کرده،هنوز خونه مادرشوهر ش تو یه اتاق میشینه،پسرش عید میخواد بره سربازی،حالا میگه میخوام بچه بیارم،نمی دونم یا شایدم حامله اس روش نمیشه بگه،دو تا پسر داره،میگه پول ندارم بچه هم نیارم،واسه پیریم بچه میارم،اینقدر با مادرم و خواهرای دیگه ام حرص خوردیم ،نمی تونم بخوابم،خودش روماتیسم داره،وای خدا خودت اجاقشو کور کن ما راحت شیم از دست بی عقلی های این
بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.