آبجیم داره مهاجرت میکنه صفحه 3 | تبادل نظر نی نی سایت

تودل

مدیر

عضویت: 1398/11/28

تعداد پست: 8524

شوهرش سه سال پیش رفت انگلیس و الان ویزا اینام جور شده

یه پسر چهارساله داره

پس فردا پرواز دارن فردام مهمونی خداحافظی گرفته و ناهار دعوتمون کرده

میخوام براش یه یادگاری بگیرم نمیدونم چی بگیرم؟

به پسرشم بگیرم؟

به شوهرش چی؟ که ببره بگ من فرستادم

گیجم

درضمن احتمال داره چهار پنج سال نتونه بیاد

امیدوارم روزی برسه که هیچکی هیچ غمی نداشته باشه🥺🙏🏻

1403/10/09

00:02

0 نفر لایک کرده اند ...

اظهار نظر

مشاهده افراد آنلاین

هاجرخانومی

عضویت: 1396/10/24

تعداد پست: 2521

سبزی خشک قرمه وپسته بهش بده دعات میکنه 😅😅😅

اول وآخر خودتی وخدا تماااام

1403/10/09

00:13

1 نفر لایک کرده اند ...

اایزابل

عضویت: 1403/09/22

تعداد پست: 3070

من هر کدوم از عزیزانم که مهاجرت کردن

براشون یک گردنبند با نقشه ایران گرفتم

برای بچه ها هم دستبندی چیزی با نشونه ای از ایران

بهترین هارو براتون از پدر آسمانی طلب میکنم⭐.Ես սիրում եմ ծաղիկներ և բույսեր, կենդանիներ, գրքեր, երկրպագություն և իմ կնոջը منو جایی تگ نکنید ، مگه اینکه کمکی از دستم بر بیاد ، مرسی مرسی🤎

1403/10/09

00:13

4 نفر لایک کرده اند ...

مامان ریحانه

بچه یه چیزی تو دلم مونده نگم میترکم😍

جاریمو بعد مدت‌ها دیدم، انقدرررر لاغر شده بود که شوکه شدم! 😳

پرسیدم چی کار کرده تونسته اون لباس خوشگلشو بپوشه تازه دیدم همه چی هم می‌خوره!گفت با اپلیکیشن "زیره" رژیم گرفته
عید نزدیکه و منم تصمیم گرفتم تغییر کنم. سریع از کافه بازار دانلود کردم و شروع کردم، تازه الان تخفیف هم دارن! 🎉

شما هم می‌تونید با زدن روی این لینک شروع کنید

nahallllllllllllll

عضویت: 1402/01/06

تعداد پست: 1678

منم منتظر ویزامم

1403/10/09

00:13

1 نفر لایک کرده اند ...

اایزابل

عضویت: 1403/09/22

تعداد پست: 3070

سبزی خشک قرمه وپسته بهش بده دعات میکنه 😅😅😅

سبزی خشک اجازه نمیدن رد شده از مرز

فک میکنن مواده

1403/10/09

00:13

1 نفر لایک کرده اند ...

1382teach

عضویت: 1400/02/26

تعداد پست: 11529

اقا من به جای تو دلتنگ شدم🥺

یه چیزی بخر بمونه .به بچش لباس،اسباب بازی

به خودش سرویس ظرف یا سینی چوبی،ست ساعت و دستبند...

1403/10/09

00:13

1 نفر لایک کرده اند ...

عشق_بارون

عضویت: 1398/05/22

تعداد پست: 6311

کاش بابای من از دوریم قلبش میگرفت یه سکته هم میزد

یکساله ندیدتم عین خیالشم نیست

چهل سال بعدجلوی آینه موهایم را شانه کنم..👵روسری آبی ام را بپوشم وآرام آرام بروم توی آشپزخانه..نگاهت کنم و بگویم :دیدی گفتم میان ..لبخند بزنی☺بگویی : چقدر قشنگ شدی😍یاد وقت هایی بیفتم که جوان بودم.👩ناراحت شوم که پیر شده ام 👵..زشت شده ام ..و تو باز بگویی با موهای سفید بیشتر دوستت دارم👵و من مثل هفده سالگی هایم ذوق کنم😍سر بزنم به قیمه ای که برای بچه هایمان پخته ام ..🍲بعد تو از نوه ی آخرمان بگویی.بگویی این فسقلی عجیب شبیه تو شده..من برایت چای بریزم.☕بچه هایمان بیایند.مدام بگویم :قند نخور آقا.چایی داغ نخور .. بذار سرد شه..تو لبخند بزنی☺من مثل چهل سال پیش شوم و جلوی بچه هایمان سرم را روی شانه ات بگذارم ..💑نوه هایمان را بغل کنیم .👶دخترهایمان سالاد درست کنند و غذا بیاورند ..پسرها سفره بیاورند و بشقاب بچینند..پسر اولمان بگوید :هیچی دستپخت تو نمی شه مامان..عروسمان خودش را برایش لوس کند و بگوید:پس دستپخت من چی ؟!پسرمان نازش را بکشد😍ما از حال خوششان ذوق کنیم ...زیر گوشت بگویم : مرد زندگی بودن را از خودت یاد گرفته.❤باز هم نگاه های مهربانت.👀و باز هم درد زانوهایم یادم برود ...بچه ها بروند خانه هایشان ..ومن از خوشحالی ده بار بمیرم که چهل سال است تو را دارم❤

1403/10/09

00:14

1 نفر لایک کرده اند ...