من خونه پدرم بودم چون بچهام مریض بودن و نتونستم پیاده بیام(تو شهر کوچکمون اژانس نداریم)به خواهرم گفتم با ماشین شوهرش منو برسونه
گواهی نامه نداره هنوز کلاساش مونده ولی همیشه میومد دور میزد 😭
ماشینشونم شاسی بلند بود و شریکی با برادرشوهراش😭😭😭😭
منو گذاشت دم خونم گفت اینجا نمیتونم دور بزنم میرم پایین دور بزنم برگردم خونه
که پدرم زنگ زد گفت ماشین و کوبیده به دیوار
ماشین جلوش داغون شد شوهرشم داشت داد میزد سرش..
دنده هاشم درد میکرد😭😭😭 خدا منو بکش این چه کاری بود کردم دلم میخواد جونم همین الان بره تموم بشم تورو خدا دعا کنید بمیرم از خجالتی نمیدونم چه خاکی تو سرم بریزم مال یتیم بود میخواستن بفروشن از عذاب وجدان دلم میخواد سر به نیست بشم فرار کنم برم😭😭😭