سلام
بچها خب از عنوان معلومه واسه همین زیاد توضیح نمیدم... پدرشوهر مادرشوهرم برادرشوهر رو از همسرم خیلی خیلی خیلی بیشتر دوست دارن، برادرشوهر خودش خیلی پسر خوبیه، آروم و مهربونه با همسرمم اوکی هستن، اما پدرمادرشون برادرشوهرمو خیلی بیشتر دوست دارن همیشه میگن همسر من داره سرش کلاه میزاره ،😑 حتی اینم میدونم که برخلاف من گه گفتن ما رسم کادوخریدن برای عروس نداریم و همسرمو همون اول ازدواج بدونه ذره ای کمک تنها گزاشتن اما خودشون میگن برادرشوهرم زن بگیره براش سنگ تموم میزارن ... خلاصه میدونم و ناراحتم میشم نه که نمیشم اما خب تاثیری تو زندگیم نداره گذشته رفته ، اما الان مسئله اینجاست که ما پیششون هستیم ، ۳ سالی میشه ، من کمکشون هم میکنم و خرج زندگیشون هم با همسرمه تقریبا ، و پدرشوهرم یه زمین ۴۰۰ متری داره ، امشب میگف اون زمین رو میخوام برای پسر کوچیکم‌خونه بسازم ، همسرم نبود، ما برای خونه رو اون زمین حساب کرده بودیم اما پدرشوهرم گفت بزرگه (همسر من)اگه اینجا نمیمونه بره واسه خودش خونه بخره، زمین رو میخوام برا کوچیکه بسازم حالا موندم چیکار کنیم ، با این اوضاع اقتصادی تا آخر عمر هم کار کنیم نمیتونیم خونه داشته باشیم بی اون زمین، حالم خیلی گرفته شد ... حالا چیکار کنیم؟؟
