من دوسال با این آقا بودم به قصد ازدواج، خانوادها باهم اشنا شدن، هرچند از لحاظ فرهنگی واقعا پایینتر بودن به دلایلی که نمیتونم بگم اما از همون اول بنا گذاشتن به مخالفت زیاد و توهین کردن من اما بازم بخاطرش کوتاه اومدم و صبر کردم گفت راضیشون میکنم اما هیچ تلاشی نکرد فقط ادعا و وعده وعید و منو الکی امیدوار میکرد با همه نداریاش ساختم و هیچوقت هیچی ازش نخواستم خودشم میدونست و همیشه میگفت تو قدردانی و کم توقع همیشه براش بهترین بودم صد بودم اما تلاش نکرد برام اونقدر که مجبور شدم تموم کنم حتی خانوادش دعای جدایی گرفتن برامون خیلی قلبم شکسته حس میکنم در حقم ظلم شده، من تمام وجودمو براش گذاشتم حس میکنم دیگه عاشق نمیشم.
جاریمو بعد مدتها دیدم، انقدرررر لاغر شده بود که شوکه شدم! 😳
پرسیدم چی کار کرده تونسته اون لباس خوشگلشو بپوشه تازه دیدم همه چی هم میخوره!گفت با اپلیکیشن "زیره" رژیم گرفته عید نزدیکه و منم تصمیم گرفتم تغییر کنم. سریع از کافه بازار دانلود کردم و شروع کردم، تازه الان تخفیف هم دارن! 🎉