زیاد سخت نگیر قشنگم متاسفانه از بس گرونی برای مردم ایجاد کردن اینطوری شده شاید مطمئن بوده شما کمتر سر و صدا میکنی خودش چی بابات چی اونا هم خوردند یا نه ؟؟ وقتی برای خودش هم نبوده حتما کم درست کرده یا غذا از قبل مونده عزیز برای مادرا بچهها فرقی ندارن همه از وجود خود مادر هم عزیز ترند
بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.
یادمه هفده ساله ام بود می گفتن تو باید بری کار کنه خرج خوردنت بدی ،بعد بخاطر این چیزا زود شوهر کردم ،آبجیم با بیست و هشت سال سن ازدواج کردو درسش هم خوند و همه چیز براش فراهم می کردن .بعدم ادعاش میشد که شرایط من بهتر بوده چون من هیچ وقت اعتراضی نکردم و همیشه طوری رفتار می کردم که انگار پدر و مادرم برام سنگ تموم گذاشتن وتوقعی ازشون نداشتم