2777
2789
عنوان

کشتن بچه اتیسم

| مشاهده متن کامل بحث + 5866 بازدید | 149 پست

شما هفته ای ی روز نگه داری کنین ازش حالاهرقد سخته ی روزی قرص خواب بدن بزارین مادرشم هفته ای یکی دوروز استراحت کنه کدوم مادری دلش میادبچه شش سالشه روبکشه هرقدر اذیت کنه

خدایا سپاسگزارم سپاسگزارم سپاسگزارم 

اسی فکر کنم روانپزشک اگه نامه بده بتونن بیمارستان بستریش کنن وای خدا قلبم درد گرفت

باز باران با ترانه   با گوهر های فراوان.  می خورد بر بام خانه  یادم آرد روز باران  گردش یک روز دیرین   خوب و شیرین   توی جنگل های گیلان   کودکی ده ساله بودم   نرم و نازک   چست و چابک   با دو پای کودکانه   می دویدم همچو آهو   می پریدم از سر جو   دور میگشتم ز خانه   می شنیدم از پرنده   از لب باد وزنده   داستان های نهانی   راز های زندگانی   برق چون شمشیر بران   پاره میکرد ابر ها را   تندر دیوانه غران   مشت میزد ابر ها را   جنگل از باد گریزان   چرخ ها میزد چو دریا   دانه های گرد باران   پهن میگشتند هرجا   بس گوارا بود باران   به چه زیبا بود باران   می شنیدم اندر این گوهر فشانی   رازهای جاودانی   بشنو از من کودک من   پیش چشم مرد فردا   زندگانی خواه تیره خواه روشن   هست زیبا   هست زیبا   هست زیبا

یکسال پیش هیچ امیدی نداشتم، همه روش ها رو امتحان کردم تا اینکه بعد از کلی درد کشیدن از طریق ویزیت آنلاین و کاملاً رایگان با تیم دکتر گلشنی آشنا شدم. خودم قوزپشتی و کمردرد داشتم و دختر بزرگم پای پرانتزی و کف پای صاف داشت که همه شون کاملاً آنلاین با کمک متخصص برطرف شد.

اگر خودتون یا اطرافیانتون دردهایی در زانو، گردن یا کمر دارید یاحتی ناهنجاری هایی مثل گودی کمر و  پای ضربدری دارید قبل از هر کاری با زدن روی این لینک یه نوبت ویزیت 100% رایگان و آنلاین از متخصص دریافت کنید.

الان یاد یک فیلم خارجی افتادم. دقیقا موضوعش همین بود. یک مادر مجرد بود به بچه عقب افتاده داشت. بچه آروم بود ولی نه حرکت داشت و نه تکلم. خانم خسته شد یک روز توی وان حمام..... . من دیگه بقیه فیلم را ندیدم از بس به هم ریختم.

ببخشید یه سوال دارالمجانین قبولش میکنن؟؟

کجاس اینجا ک میگی

بیا ناشناس حرفاتو بزن  https://harfeto.timefriend.net/17248577849998   از چشمان کوچک فیل فهمیدم آنکه غنی تر است محتاج تر است
برخلاف همه دوستان من میگم فکر خوبیه چون اون بچه هم دیگه عذاب نمیکشه وقتی هیچ درمانی نداره تنها راهش ...

اخه چطوری میشه یه بچه شش ساله رو کشت؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

مثلا پدرمادرش  گلوشو بگیرن فشار بدن  تا نفس نکشه؟خدا کنه برای هیچکس پیش نیاد خیلی فکر تلخیه

کاش میشد از کسانی که مرده اند پرسید: آیا بالاخره رنج های بشر  پایان یافت؟
الان یاد یک فیلم خارجی افتادم. دقیقا موضوعش همین بود. یک مادر مجرد بود به بچه عقب افتاده داشت. بچه آ ...

واقعی بود فیلمش؟ اسمش چی بود؟

باز باران با ترانه   با گوهر های فراوان.  می خورد بر بام خانه  یادم آرد روز باران  گردش یک روز دیرین   خوب و شیرین   توی جنگل های گیلان   کودکی ده ساله بودم   نرم و نازک   چست و چابک   با دو پای کودکانه   می دویدم همچو آهو   می پریدم از سر جو   دور میگشتم ز خانه   می شنیدم از پرنده   از لب باد وزنده   داستان های نهانی   راز های زندگانی   برق چون شمشیر بران   پاره میکرد ابر ها را   تندر دیوانه غران   مشت میزد ابر ها را   جنگل از باد گریزان   چرخ ها میزد چو دریا   دانه های گرد باران   پهن میگشتند هرجا   بس گوارا بود باران   به چه زیبا بود باران   می شنیدم اندر این گوهر فشانی   رازهای جاودانی   بشنو از من کودک من   پیش چشم مرد فردا   زندگانی خواه تیره خواه روشن   هست زیبا   هست زیبا   هست زیبا
یعنی چی مگه میشه همچنین چیزی نه راه تشخیص داشته باشه نه درمان نه مرکزی برای نگهداری از این بچه ها ، ...

اوتیسم درجه بندی دارم عزیزم طیف شدیدش واقعا خیلی مشکل میشه.. خدا به داد همه خانواده هاشون برسه

❤️Mehrsa❤️&❤️Mahyar❤️... دو M دوست داشتنی زندگی من😍

عزیزم حتی اگه برن امریکا وضع همینه اوتیسم درمانی نداره

عزیزم درمان ۱۰۰ درصد نداره ولی توانبخشی داره. یکسری ها که تقریبا میتونن زندگی نرمال داشته باشن.

"I spent most of my life waiting for God to love me, and then I realized the only thing that matters is I love God. It’s the same with you. I have loved you my whole life. I never loved anyone but you. You are my great, consuming love. And most people don’t get one of those. I did. I have no regrets.”

برخلاف همه دوستان من میگم فکر خوبیه چون اون بچه هم دیگه عذاب نمیکشه وقتی هیچ درمانی نداره تنها راهش ...

عزیزم هرچقدرم در حال عذاب باشه اگه صلاح بود خدا خودش میبرد پیش خودش این فرشته هارو اختیار زندگی و مرگ ادما که دست ما نیست

باز باران با ترانه   با گوهر های فراوان.  می خورد بر بام خانه  یادم آرد روز باران  گردش یک روز دیرین   خوب و شیرین   توی جنگل های گیلان   کودکی ده ساله بودم   نرم و نازک   چست و چابک   با دو پای کودکانه   می دویدم همچو آهو   می پریدم از سر جو   دور میگشتم ز خانه   می شنیدم از پرنده   از لب باد وزنده   داستان های نهانی   راز های زندگانی   برق چون شمشیر بران   پاره میکرد ابر ها را   تندر دیوانه غران   مشت میزد ابر ها را   جنگل از باد گریزان   چرخ ها میزد چو دریا   دانه های گرد باران   پهن میگشتند هرجا   بس گوارا بود باران   به چه زیبا بود باران   می شنیدم اندر این گوهر فشانی   رازهای جاودانی   بشنو از من کودک من   پیش چشم مرد فردا   زندگانی خواه تیره خواه روشن   هست زیبا   هست زیبا   هست زیبا
برخلاف همه دوستان من میگم فکر خوبیه چون اون بچه هم دیگه عذاب نمیکشه وقتی هیچ درمانی نداره تنها راهش ...

یه بار تو درمانگاه بودم یه خانومی با یه بچه اوتیسم آمد داخل تو نیم ساعت انقدر داد زد و خودش به این طرف و اون طرف می کشید که همه فقط نگاه می کردن که این مادرش چه صبری داره. همه نوبتشون دادن به خانوم که زودتر بره با اینکه همه چند ساعت تو نوبت بودن!   واقعا خیلی سخته یه چیزهایی به زبون راحته!   خدا به دلش صبر بده! 

برای یه لحظه درد، یه عمر افتخار ارزشمند رو از دست نده!

برخلاف همه دوستان من میگم فکر خوبیه چون اون بچه هم دیگه عذاب نمیکشه وقتی هیچ درمانی نداره تنها راهش ...

وقتی دوازده سالته:

"I spent most of my life waiting for God to love me, and then I realized the only thing that matters is I love God. It’s the same with you. I have loved you my whole life. I never loved anyone but you. You are my great, consuming love. And most people don’t get one of those. I did. I have no regrets.”

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792