این رو گفتید یاد این موضوع افتادم که دشمن دانا و فاضل داشتن هم خودش منزلتیه...
یکی از حکایات سعدی به همین موضوع اشاره داره که گروهی به دشمنی هم میپرداختند و در یکی از برخوردها دیدند که طرف مقابل که باهاش منازعه داشتند رفتار و حرکات سبکی ازش سرمیزنه و اون هیبت و شأنی که ازش در نظر داشتند شکسته شد و مجلس تمام نشده بهش گفتند که ما دست از جدل و دشمنی با تو برداشتیم چون تا قبل از این تصور میکردیم دشمن دانا و فاضلی داشتیم و فائق اومدن برش برامون فضیلتی بود؛ حال که فهمیدیم با سفیهی روبروییم؛ دشمنی با تو قدر و ارزشی نخواهد داشت...
یا مثلاً در صدر اسلام دشمنانی از اسلام که با امیرالمومنین علی علیه السلام نبرد میکردند و جراحتی از ایشون بر تنشون بود به سابقهی نبرد و زخم برداشتن از یلی مانند علی علیهالسلام افتخار میکردند.