من تو بارداری دخترم از شب تا صبح صد بار میرفتم فقط دستشویی از صبح تا شب هزار بار آخر سر هم آب بچه نزدیک خشک شدن بود سزارین اجباری شدم
مدفوع کرده بود تو شکمم ..بارداری اولم بود هیچی نمیدوستم فقط درد داشتم ک هی میگفتن طبیعیه بخاطر ماههای اخر بارداری .باورت میشه وقتی دنیا اومد مدفوعش خشک شده بود ب بدن و صورتش ..فک کنم ی هفته تو مدفوعش بود و این معجزه خدا بود ک چیزی نشد و حتی ی روزم بستری نشد..الانم ۶سالشه پیش دبستانیه برا خودش خانمی شده
قبل ازینکه اقدام کنیم کلی تحقیق کردم کامل همه چیو توضیح دادم حتی ماه دوم رفتم کیت تخمک گذاری خریدم ک روز تخمک گذاری اقدام کنیم اما بخاطر ی سر بحث سرع جاری و مادر شوهر گفت فلن بچه نمیاریم منم گفتم باشه تصمیم خوبیه الانم اصلا اسمی از بچه نمیارم خودش هروقت دلش میخواد اقدام میکنه منم کاری ندارم خیلی ب خانوادش خوبی کردمو میکنم اما خیلی در حقم بدی کردن بدترش همسرم بود ک بخاطر اونا دلمو شکست اما هرچی خدا بخواد
مثلا کمرم و دلم درد میکرد..مال من تازه وارد هشت ماه شده بودم..حدود ۷هفته دیگه تا زایمانم مونده..۲۵۰۰بود دخترم..ولی عزیزم نکنه ی وقت با پیام من ب خودت استرس بدی اگه ی وقت دردی داشتی فک کنی مدفوع کرده ..ولی بچه دومم اوکی بود..بچه اولم اذیتی داشت موقع نوزادی ولی دومی از اون تایمی ک افتاد شکمم و تا الان ک هشت ماهشه اصلا حس نکردم نوزاده بس اروم بود..بچه ها فرق دارن..سره دومی سوره والعصرو خیلی میخوندم خرما هم خیلی میخوردم
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز