دیروز خاهرزادم اومد پیشم ک باهش ریاضی کار کنم . مدام وسط درسش مادرش زنگ میزد ب گوشیم ک گوشی رو بده بهش باهش کاردارم . اونوقت ب دخترش میگفت صدای گوشی رو کم کن و از من بدمیگفت که اگه از راه بدردت کرد گوش نکنیا اگه بهت استرس داد گوش ندیا . و خیلی چیزای دیگه. دوباره قط میکرد و یه رب دیگه زنگ میزد .
ایندفعه که زنگ زد سرش داد زدم ک اون باید تمرکز کنه سر درسش. تونباید زنگ بزنی . و قط کردم مدام شروع کرد به زنگ زدن . اخرش گوشی رو دادن دخترش ، به دخترش گفت ازاون بدم میاد منو له کرد دیگه از فردا لازم نیس بری پیشش.
چقدر خانواده من نمک نشناسن.
من خودم زندگی دارم شوهردارم . از وقت خودمو اون زدم اونوقت بامن اینجوررفتارمیشه.