من همسرم قبلا مجرد بود و خودم قبلا دوبار ازدواج کرده بودم دوتا بچه دوقلو هم داشتم که با من زندگی نمیکنن وقتی ازدواج کردیم ایشون دانشجو بودن ولی پیشرفت کردن و در حال حاضر دانشگاه تدریس میکنن ماشالا بزنم به تخته جوان و خوش پوش و جذاب هستن همسرم خودش خیلی باشخصیت و فهمیده هست و هرگز چیزی به روم نیاورده ولی .....چند جا رفتم (مراسم یا مهمونی اقوام همسرم یا اینور و اونور .... )از درگوشی کردن خانما و پچ پچ خودم جریانو گرفتم گاهی وقتها میگم کاش با فردی ازدواج میکردم که اونم قبلا یه ازدواج تو کارنامش داشت راحت تر بودم احتمالا همسرم هم حسرتهایی تو دلش داره که به زبون نمیاره
ب اینا فکر نکن
قطعان همسرت انقدر عاشقت هست ک هیچکدوم از اینا براش مهم نیستن
خیلی خوبه که درک میکنی حسرت های همسرتو از طریق های دیگه جبران کن در مورد حرف مردم فک نکن چاک دهنشون هرزه
بی خیال این فکرو خیالا مهم شوهرته که تو براش مهمی دهن کسیو نمیشه بست
من ازدواج دومم هست همسرم اولم به رحمت خدا رفتند تا بحال نه کسی چیزی گفته نه چیزی شنیدم نه مشکل خانوادگی پیش اومده شما هم تو جمع های که اذیت هستی نرو
بچه پیغمبر هم باشی مردم حرفی برای گفتن دارند
تو‌که زمان هخامنشیان‌ازدواج سومت رو‌کردی
الان یادت افتاده؟
بشین زندگیت رو بکن
میشا بپرسم چرا قبلا دوبار جدا شدین؟؟
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز